امت حزب الله...بی دغدغه گی...باتوم به دستی...جلسات اخلاق دینی
به نام خداوند زیبا
اگر برای درد های جامعه مان،به سان مرغ سرکنده به خود بپیچیم کم است.درد را نمیبینیم در صورتی که خورمان از جامعه بیرون امدیم .میگوییم تا خودمان را نسازیم درد را نمیفهمیم،در صورتی که درد را کافر هم میفهمد.میگوییم تا خودمان را نساخته ایم بابد دست روی دست بگذاریم.راه کار حل مسأله هامان را نمیدانیم میگوییم علتش در این است که خودسازی نکرده ایم.نه برادران وخواهران من ما از بس دور خود چرخیده ایم و هیچ کاری نکرده ایم(علم مان بی عمل است) راه را گم کرده ودر کوچه پس کوچه های دین به دنبال فهم مسأله هستیم.میگوییم کسی که دغدغه ندارد تا به وظیفه اش عمل کند به خاطر بی اخلاقی اش است.که این طور نیست.وجدان ادمی با جلسه اخلاق روشن نمیشود.وجدان زمانی روشن میشود که ادمی خودش را در درد دیگری سهیم کند.همین وبس....
در حال حاضر چیزی که در دانشگاه ها به وفور میتوانیم پیدا کنیم تشکل است.در داخل هر تشکلی که وارد شویم ،یه سری ادم دور هم جمع شدند که حرف های خوب خوب میزنند،هم دیگر را مانند فیس بوک لایک یا دیسلایک میکنند.خودشان را به بی دردی میزنند.بعد هم یک بدبختی که میگوید گفتمانمان نباید محدود به یک جمع در حالت ایده ال ده نفره بماند.باید جذب صورت بگیرد. در مجموع منفور مشود که آقا با سه نفر هم میشه همه کار کرد،امام یک نفر بود،نه عزیزان من یک ملت امدند از نظر ایدئولوژی با امام یکرنگ شدند تا انقلاب به وقوع پیوست.
اولین اولویت هر تشکل باید این باشد که همه را یک صدا کند گفتمانش محدود نباشد که اگرگفتمانش محدود باشد محکوم به فناست.هر چند که مابیاییم دور هم جمع شویم و به خود ببالیم که اقا رفقای تشکلی ما دستشان به فلان جا بند شده .این گفتمان سازی که ماها مد نظر داریم توانایی هماهنگ کردن یک جمع ده نفری را هم ندارد ودر نتیجه مجبور میشویم دست به دامان مربی کلاس اخلاق شویم برای تشکلمان.
میرسیم به همان محدود نبودن گفتمان،گفتمانی در جامعه حق نفس کشیدن دارد که درد مردم باشد.این درد بودن حتی میتواند با واسطه هم باشد یعنی شاید الان مشکلی در جامعه وجود داشته باشد(درد)که به دلایلی ایجاد شده و هر تشکلی باید به درمان این دردها برسد،وگرنه از مردمش جدا میشود بطور مـثال در دانشگاه ما چند نفر اسم کانون قسط را شنیده اند(این همان محکوم به فنا بودن است).باید به داد مردم رسید از دست این ظلم و بی عدالتی،وگر نه سر امام بر روی نی میرود.بگذریم .........
زمانی یک نفر میتواند ادعا کند که جریان سازی کرده که جامعه با نفس کشیدنش نفس بکشد.و در ان زمان میشود مطالبات را در سطح کلان مطرح کرد.ولیکن ما فعلا در این مانده ایم که هر حرکتی باید حفظ آبرو کند برای تشکل.نکند یکوقت درش را تخته کنند (انوقت ما کجا برویم همدیگه رو لایک کنیم!!!!!!!فیسبوک هم که فیلتره) در صورتی که در خیال خودمان میپنداریم درش تخته نیست.و امت حزب الله را هر روز محجورتر و سرخورده تر میکنیم.انچنان که دیگر کسی به آدم ریشدار اعتماد نکند،و فقط او را باتوم به دست بی سواد ببیند،اورا کسی ببیند که خط قرمزش ولی فقیه است نه عدالتخواهی،حالا هی قسم و آیه بیاوریم که ماهم جزئی از این جامعه ایم(در این باب رجوع شود به ضعف های اپیدمی شده امت حزب الله3[*]) تشکلی که ارزشی در جامعه از نظر مردم آن جامعه نداشته باشد حتی اگر یک چراغ را برای یک ثانیه روشن نگه دارد ظلم به بیت المال کرده است.
در ختم کلام باید عرض کنم،مدیران آینده این مملکت الان در دانشگاه ها حضور دارند.اگر الان با درد های جامعه مانوس نشوند ،عدالتخواهی برایشان آرمان نشود,صد سال دیگر هم بگذرد،آسمان به زمین بیاید و زمین به آسمان اوضاع هیچ تغییری نمیکند.بدتر میشود که بهتر نمیشود.
اجرتون با آقا صاحب الزمان
[*]سایت عدالتخواهی:http://edalatkhahi.ir/archives/14356
- ۹۳/۱۱/۲۸
با این که باید جزب صورت بگیره موافقم اما نه هر کسی. با این که خیلی از تشکلهای دانشگاه کاری نکردند موافقم و اکثراً الکی خوش هستند. اما این رو بدونید که لازمه درد داشتن (البته قابل قبول از نظر اسلام) از نظر شهید مطهری اولاً شناخت خود و سپس شناخت خدا هستش و اگر این نباشه میشه مثل خیلی از مکاتب الآن که انسان کامل رو کسی میدونند که فقط درد دیگران رو داشته باشه و تمام. البته خود سازی و تزکیه نفس باید با عمل هم همراه باشه و جامعه ما از عمل نکردن افرادی مثل ما رنج میبره.