نشریه دانشجویی مستضعفین

امام خمینی (ره): من امیدوارم که یک حزب به اسم حزب مستضعفین در تمام دنیا به وجود بیاید و همه مستضععفین با هم در این حزب شرکت کنند و... ندای اسلام را و وعده اسلام را که حکومت مستضعفین بر مستکبرین است و وراثت ارض برای مستضعفین است متحقق کنند. صحیفه امام جلد 9 صفحه 280

نشریه دانشجویی مستضعفین

امام خمینی (ره): من امیدوارم که یک حزب به اسم حزب مستضعفین در تمام دنیا به وجود بیاید و همه مستضععفین با هم در این حزب شرکت کنند و... ندای اسلام را و وعده اسلام را که حکومت مستضعفین بر مستکبرین است و وراثت ارض برای مستضعفین است متحقق کنند. صحیفه امام جلد 9 صفحه 280

نشریه دانشجویی مستضعفین
آخرین نظرات

۱۲ مطلب در آذر ۱۳۹۳ ثبت شده است

۲۰
آذر

به اطلاع کلیه دانشجویان می رساند جلسه پرسش و پاسخ با هیات رییسه دانشگاه و تجلیل از پژوهشگران برتر دانشجویی در روز سه شنبه 25 آذرماه جاری در محل مجتمع فرهنگی شقایق ها برگزار می شود.

  • نشریه دانشجویی مستضعفین
۱۹
آذر

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام

شماره سی و پنجم مستضعفین به مناسبت روز دانشجو منتشر شد.

* چند جمله سکوت به خاطر مرگ ناگفته هایمان

* دانشجو به چه دردی می خورد؟

* سرآغاز یک تحول...

* روحانی مچکریم (با حلوا حلوا دهان شیرین نمی شود)

* غذای مخصوص سرآشپز با مدیریت جدید

* دانشجو باید کارتن خوابی کند

* تاریخ درسی برای تاریخ...

* آمریکا، روسیه، چین؟ مسئله این است

* از ناهار راضی بودید؟!

* کارت لازم است اما کافی نیست!!!

* کلاه خود را قاضی کنید

* وقتی دانشجو سیب زمینی نباشد

برای دانلود فایل PDF اینجا کلیک کنید.


 

من اجازه نمی دهم که صدای حاج همت در درونم گم شود، این سردار خیبر، قلعه قلب مرا نیز فتح کرده است.

 شهید آوینی

 

  • نشریه دانشجویی مستضعفین
۱۴
آذر

مقابله با کارتن خوابی

با مرگ 43 کارتن خواب در سرمای شب های تهران در سال 1383 اعضای جنبش عدالتخواه دانشجویی در یک حرکت هماهنگ و با یک تحقیق و برسی قوانین وظایف نهاد های مسئول،5شب مقابل همه ی نهاد های مسئول کارتن خوابی کردند.ودر نهایت روز ششم با سخنرانی استاد رحیم پور ازغدی در مسجد هدایت به این قضیه اعتراض کردند.دولت وقت بعد از این اعتراضات 2 میلیارد تومان برای رفع این مسأله اختصاص داد و برای جلوگیری از مرگ کارتن خواب ها اقداماتی صورت گرفت ،از جمله اینکه چندین گرم خانه تأسیس شد و تلاشی برای توجه به محرومین و مستضعفان انجام شد و نهاد های مسئول برای بی توجهی به آنان مورد مؤاخذه جدی در دیدگان عموم قرار گرفتند.ادرس تصویر http://www.teribon.ir/base/img/2012/12/kartonkhab.jpg

جنبش دفاع از استقلال

اعتراض به مسئله ی هسته ای هم از یک کار تخصصی شروع شد.دراواخر دولت آقای خاتمی،نماینده اسبق ایران در آژانس انرژی اتمی دکتر سعید زیباکلام،استاد علوم سیاسی دانشگاه امام صادق(ع) با مراجعه به فعالین بسیج دانشجویی ابعاد حقوقی مسأله را باز کرد.دانشجویان بسیجی با پرس و جو و مشاوره با دیگر کارشناسان و بررسی قوانین،عمق فاجعه را خبر دار شدند و بعد با انتشار نامه ها و بیانیه های عمومی و آگاهی دادن مردم و تشکل های دانشجویی با برگذاری جلسات و همایش و تجمع و در نهایت تحصن مقابل سعد آباد موقع برگذاری مذاکرات رقم خورد و شعار«انرژی هسته ای حق مسلم ماست» شعار ملی شد.این اتفاقات در دوره ای بود که مسئولان خودخواسته تعلیق فعالیت های هسته ای را پذیرفته بودند وبا تغییر دولت و با پیگیری های مقام معظم رهبری،رویکرد نادرست گذشته تغییر پیدا کرد و فعالیت های هسته ای دوباره از سر گرفته شد.این حرکت بعدها با قالب های مختلف نظیر زنجیره ی انسانی مقابل یو.سی.اف اصفهان وراکتور تهران تکرار شد.

جلوگیری از تخریب مزار شهدا

با کلید خوردن طرح ساماندهی تخریب مزار شهدا و از بین بردن هویتی مردمی و یکسان سازس گلزار شهدا-البته طی تقلیدی سطحی و ناقص از چند کشور غربی در این خصوص-بسیج دانشجویی دانشگاه تهران و جنبش عدالت خواه دانشجویی با برسی های جداگانه و صحبت با کارشناسان به تخریب گلزار شهدای تهران اعتراض کردند.بعد ها ده ها تشکل دانشجویی دیگر به این اعتراض پیوستند.در گام بعد بسیج دانشجویی داشکده ی علوم اجتماعی دانشگاه تهران با برگزاری جلسات تخصصی به برسی ابعاد اجتماعی مسئله پرداخت و کانون اندیشه دانشجوی مسلمان دانشگاه صنعتی امیرکبیر نیز با انتشار بیانیه و رگزاری جلسات تخصصی به این قضیه اعتراض کرد.این اعتراضات از تخریب گسترده مزار شهدای تهران و برخی شهرها جلوگیری کرد.

مقابله با الویت تولید خارجی به تولید داخلی:

در سال 68 با دخالت بعضی نمایندگان مجلس شرکت خودرو سازی چینی چری در تلاش بود تا در بابل خط تولید به راه باندازد و شنیده ها حاکی از آن بود،که قرار است حتی متخصصین خارجی آورده شده و احداث این کارخانه نه تنها سودی برای تولید داخل نداشت و حتی رویکرد صادراتی به آن نبود،بلکه معضلات زیادی برای تولیدکنندگان داخلی بدون داشتن آورده ی جدی برای مردم نظیر اشتغال و.... بود،دانشجویان و طلاب بابلی در یک حرکت هماهنگ در هنگام افتتاح این کارخانه با نامه زدن به وزیر صنایع و پلاکارد گرفتن در برنامه ی سخنرانی او در مورد منع سوء تدبیر اعتراض کردند.کار به اینجا رسید که وزیر صنایع وقت در سخنرانی اعلام کرد که تا وقتی وزیر است نمیگذارد کلنگ کارخانه ی خارجی در کشور زده شود.نتیجاتا کارخانه چری در بابل تاسیس نشد و بجای آن خط تولید ایران خودرو در آنجا فعال شد،گرچه این مورد نیز از آسیب هایی مثل عدم بکارگیری کاگر بومی رنج میبرد، و کارخانه ی چری در سکوت تشکل های خراسانی خط تولید خود را در مشهد راه اندازی کرد،اما افتادن این این اقدام در بابل جلوگیری شد.

حمایت از تولید کشاورزی و کاهش وابستگی در قوت غالب مردم

پس از اعلام قیمت پایین خرید تضمینی گندم دراوایل سال 1391 و در پی آن احتمال وقوع مخاطرات امنیتی برای کشور از جهت غذایی و نارضایتی کشاورزان به جهت عدم تناسب قیمت با تورم قیمتی نهاده های تولید،بسیج دانشجویی دانشکده کشاورزی دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران به این درجه رسید که این مسأله معضلات امنیتی داشته و همچنین پایین اعلام کردن قیمت خرید تضمینی موجب کم شدن سطح زیرکشت و در نهایت تولید سال زراعی پیش رو شده وحجم واردات را افزایش می دهد و عواید این سوء مدیریت اولأ در جیب بنگاه های اقتصادی غرب  ثانیأ واردات چی های داخلی خواهد رفت.لذا در عملیاتی یک ماهه وبا نوشتن چند یادداشت تحلیلی و بیانیه و تبیین تهدیدهای این قیمت گذاری و همچنین اثرگذاری در فضای مجلس شورای اسلامی از جانب اعضای تحصیلات تکمیلی عضو بسیج،وزیر کشاورزی ابتدا مورد سؤال قرار گرفت و نمایندگان طی بیانیه ای نارضایتی خود را قیمت گذاری صورت گرفته اعلام داشته و قیمت بالاتری را پیشنهاد دادند.دولت مجبور شد سریعأ قیمت را از کیلویی395به420تومان تغییر دهد.با توجه به اینکه قیمت جدید باز هم تمام اهداف دانشجویان را تأمین نکرد،اما این تجربه کوتاه مدت نشان داد حضور تخصصی دانشجویان در این بزنگاه تاریخی حدود 388میلیارد تومان از بیت المال را به جیب مستضعفان و کشاورزان داخلی برگرداند تا شاید دلگرمی کوچکی باشد برای زارعی که به خود کفایی کشور می اندیشد.

  • نشریه دانشجویی مستضعفین
۱۳
آذر
سلام به خدمت شما.

این مطلب 507 کلمه است که بنده به جای آقای آذری بر روی وبلاگ قرار دادم.

فضای دانشگاه برخلاف دیدگاه های مختلف که یک محیط علمی است ولا غیر، و یا اینکه محیطی منحرف است و عده ای از روحانیون متحجر با بیان اینجور کلمات دانشجوها را از خود دور می کنند[1] باید آمار درستی از افراد متدین در دانشگاه نداشته باشند زیرا که میزان افراد حاضر در مساجد در دانشگاه خیلی بیشتر از میانگین حضور افراد در مساجد کشور می باشد[2]. علمی که بعضی آن را بی خود و بی ارزش میدانند علمی است که با ارزش است[3] و در راستای پیشبرد کشور واهداف کشور می باشد حالا با این چیزهایی که از دانشگاه و دانشجو گفته شد؛چقدر ما برای یک دانشجو ارزش قائلیم؟ چقدر برای تفکرات او حاضریم خرج کنیم؟ چقدر حاضریم از این قشر از مردم (روشنفکر تمام عیار مسلمان[4]) استفاده کنیم؟

در کشور مدیران مختلفی از نظر تفکر در دانشگاه ها حضور دارند و این مدیران عموما دو تفکر قالب دارند: 1)دانشجو را بگذارید بخوابد 2) دانشجو باید سیاسی باشد[5]

که در این نوع تفکر نوعی افراط و تفریط وجود دارد بحث را به ین حوزه می بریم که چرا مسئولین دانشگاهی این کار را میکنند؟ مگر دانشگاه محیطی برای تفکرات دانشجو و محیطی برای نشان دادن دانشجو نیست؟ اصلا مگر دانشگاه برای دانشجو نیست؟[6] پس چرا مسئولین، دانشگاه را محیطی برای خود میبینند تا در آن به پیشرفت و ترقی برسند و با خواباندن دانشجو و یا سیاسی کردن فضا به یک جاه و مقامی برسند. چقدر مسئولین حاضرند در مقابل حرف دل های دانشجو بنشینند و یا چقدر به دانشجو تریبون سخن گفتن(نشریه دادن، صحبت رودر رو با مسئولین و ...) داده می شود.

مشکل اساسی کشور و یا شاید اصلی کشور این است که ما دانشجو را در محیطی کوچک از جامعه قرار دادیم که همانند جامعه است یعنی مسئولین برای مردم کار نمیکنند و فقط به فکر خودشان هستند در دانشگاه هم همین امر بصورت کوچک تر وجود دارد

کشور ما باید در راستای رسیدن به قدرت در درون، حرکت کند و یکی از راه های آن هم ارتباط دانشجو با جامعه است مثلا دانشجوی رشته برق بتواند از طرح و نظریه و افکارش را در جامعه ارائه و در صورت دارا بودن قابلیت عملی شدن، عملی کند یا مثلا دانشجوی رشته برنامه ریزی بیاید برای پیشرفت کشور برنامه ای ارائه بدهد. و با به کارگیری دانشجو در جامعه به پیشرفت برسیم نه اینکه با یک قرار داد بیاییم تحقیقات را از دانشگاه و دانشجو بگیریم تا مثلا به یک مقدار پول برسیم

 

 

زلال



[1] «بیانات در دیدار با اعضای شورای مرکزی نمایندگان ولی فقیه در دانشگاه های کشور و مسئولان دفاتر نمایندگی 08/ 07/ 1369»

[2] «بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار رؤسای دانشگاه ها، مؤسسات آموزش عالی و مراکز تحقیقاتی 23/ 05/ 1385»

[3] «بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار رؤسای دانشگاه ها، مؤسسات آموزش عالی و مراکز تحقیقاتی 23/ 05/ 1385»

[4] «بیانات در دیدار دانشجویان نمونه و ممتاز دانشگاه ها07/ 09/ 1381»

[5] «بیانات در دیدار وزیر علوم و رؤسای دانشگاه ها17/ 10/ 1383»

[6] «بیانات در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، به مناسبت هفتمین سالگرد تشکیل این شورا20/ 09/ 1370»

  • نشریه دانشجویی مستضعفین
۱۳
آذر

بدون شک مطالعه و بررسی تاریخ برای بشر عبرت هایی را به ارمغان می آورد. این روز ها صحبت از 16 آذر در بین دانشجو ها قوت گرفته، این در حالیست که کتب تاریخ درسی ما کمتر به این واقعه توجه می کنند. در این نوشته سعی شده است تحلیلی کوتاه بر واقعه مذکور ارائه شود و ابهاماتی در این زمینه روشن شود.

اگر بخواهیم دقیق تر به این واقعه بنگریم باید به سال 1332 برگردیم.  نهضت ملی شدن صنعت نفت توسط دکتر مصدق و یارانش شکل گرفته بود. نگاه انتقادی مردم نسبت به رابطه استعماری امریکا و انگلیس بر ایران و سیاست های نفتی منفعت طلبانه آنان روز به روز بیشتر می شد. در این فضا کودتای 28 مرداد اتفاق می افتد و موفق می شود دولت مصدق را برکنار و زاهدی را نخست وزیر کند. زاهدی که از جمله وابستگان به امریکاست تلاش می کند رابطه با امریکا را از سر گیرد. وی در 4 شهریور 1332 در نامه‏اى به آیزنهاور رییس جمهور وقت آمریکا اعلام داشت که قصد دولت او بهبود وضع بین المللى ایران است. زاهدى همچنین در این نامه به طور تلویحى مقامات ایالات متحده را از قصد خود مبنى بر تجدید مناسبات سیاسى ایران و انگلیس مطمئن ساخت. در 12 شهریور همان سال دولت امریکا موافقت خود را با پرداخت مبلغ23میلیون دلاربابت کمک‏هاى فنى سالانه اصل چهار اعلام کرد. در 14 شهریور نیز دولت امریکا مبلغ 45 میلیون دلار کمک بلاعوض به ایران اعطا کرد. این کمک ها برای دولت زاهدی بسیار کلیدی بود زیرا از یک سو صادرات نفت ایران دچار وقفه شده بود و پولى از این بابت عاید دولت وقت ایران نمى‏شد و از سوى دیگر دولت ایران به منظور مقابله با فشار شوروى در مرزهاى شمالى و مبارزه با قدرت حزب توده در درون مرزها نیازمند تقویت بنیه مالى به منظور سازماندهى دوباره ارتش و دستگاه ادارى بود. با بیشتر شدن رابطه ایران امریکا اعلامیه مشترکی در 14 آذر 32 تصمیم دو دولت را مبنى بر «مبادله بدون تأخیر سفیر» اعلام داشت. از همان روز، اعلام رسمى تجدید روابط ایران و انگلیس در 14 آذر 32 که با وعده ورود قریب الوقوع دنیس رایت به عنوان کاردار سفارت انگلیس در تهران همراه بود ناآرامى‏ها و تظاهرات پراکنده‏اى در چند نقطه پایتخت از جمله بازار تهران و دانشگاه تهران به وقوع پیوست و در پس آن عده‏اى از معترضین در دانشگاه و بازار دستیگر شدند.

همزمان با بروز این ناآرامى‏ها، روز 17 آذر براى ورود نیکسون معاون رییس جمهور امریکا به تهران تعیین و اعلام شد. در روز 15 آذر ماه تظاهراتی در دانشگاه تهران برگزار شد که با برخورد ارتش سرکوب شد. این تظاهرات در  روز بعد نیز ادامه پیدا کرد. در روز 16 آذر نیروهاى نظامى مستقر در دانشگاه، با ورود به دانشکده‏هاى پزشکى، داروسازى، حقوق و علوم عده زیادى را دستگیر کردند. مهندس مصطفى چمران که خود شاهد این واقعه بوده است بعدها در انجمن اسلامى دانشجویان امریکا روایت مستندى از واقعه را مکتوب و ارائه کرد مطابق این روایت، دستگیرشدگان به وسیله کامیون به نقطه دیگرى منتقل شدند و رییس وقت دانشگاه تهران از بیم ناآرامى‏هاى گسترده‏تر دانشگاه را تعطیل اعلام کرد. در پى اعتراض چند دانشجو به حضور سرکوبگرانه نظامیان در دانشگاه، ارتشى‏ها براى دستگیرى آنان وارد دانشکده فنى شدند. درگیرى دانشجویان و نظامیان در دانشکده فنى اوج گرفت و نظامیان به سوى دانشجویان آتش گشودند و سه دانشجو به نام‏هاى مصطفى بزرگ‌نیا، آذر شریعت رضوى و احمد قندچى به ضرب گلوله کشته شدند.

جزئیات روایات تا حدودی متفاوت است ولی آنچه که در همه روایات مشترک است اعتراض 16 آذر اعتراضی صرفا و صرفا ضد استکباری بوده است و نه برای مطالبه ی حقوق صنفی و شخصی دانشجویان و اما اعتراضاتی که دانشجوی امروز دانشگاه دارد چه ماهیتی دارد؟

یقیناً دانشجو به عنوان قشری روشنفکر ، تحصیل کرده و جوان باید در مطالبه کردن حقوق جامعه اش از حکومت ها و دولت ها در تکاپو باشد و فریادش بیدار کننده اذهان. اما جای آنست که تفکیکی بر این موضوع نهاده شود. حقوق و مطالبات دانشجو می تواند از جنس صنفی باشد و بسته به منافع قشر دانشجو و یا اعتراضی از جنس دغدغه و با ماهیتی عدالت خواهانه.

 دوره ای بر اعتراضات اخیر صورت گرفته در دانشگاه شاهرود شاید به ملموس تر شدن بحث کمک کند؛ همچون اعتراضات صورت گرفته در سال های اخیر برای بهبود کیفیت غذای سلف دانشگاه یا اعتراضات صورت گرفته توسط دانشجویان عدالت خواه بر ماجرای آتش سوزی کلاس درس در شین آباد و حتی گاهی اعتراضات به قدری سخیف شده است که به سختی بتوان بر آن نام اعتراض گذاشت مانند اعتراض معدود دانشجویانی که چند هفته پیش به خود اجازه دادند از انسانی حرمت شکنی کنند آن هم با استدلالی که مبنایش جز تهمت نبود.  

اما آیا صرفا برای چنین مطالباتی است که دانشجو را موذن یک جامعه می خوانند؟ بی تردید هر صنفی اعم از کارگر و کارمند و غیره می تواند مسائل صنفی خودش را با اعتراض و انتقاد مطرح کند. اما چه کسی است که درد و فریاد مردم را به گوش همه برساند؟ پس وظیفه دانشجوست کنکاش کردن در تعارضات جامعه و یافتن ریشه ها ، مطرح کردن در رسانه ، ارائه کردن درمان ها و دادن ایده برای حل آن ها.

 ببخشید اگر خسته کننده به نظر میرسه. چیزی بود که در توان داشتیم

  • نشریه دانشجویی مستضعفین
۱۳
آذر

بسمه تعالی

سرمست خوابم . کمی منگ می زنم ؛ با خود می گویم هیچ چیز نمی تواند مرا از دیدار مسئول منصرف کند . صدای پاشنه کفشش چرت یک دقیقه ایم را پاره می کند .

- آقای مسئول منتظرشما هستند ، بفرمایید.منشی با غر ولند زیرلب می گفت : بخورید وبخوابید و درس بخوانید ولی اعتراض نکنید .

کاش زودتر تمام شود و به خوابگاه برسم . کاش غول خوابم خود را آنجا نمایان کند تا براحتی تسلیمش شوم ! دیگر حوصله مقاومت ندارم!!

- آنقدر درگیر مبارزه با خوابم که حتی خودم هم نمی فهمم کی وارد اتاق شدم و کی شروع کردم .آقای مسئول دارد لالایی می خواند :

شما دانشجویان نور چشم مایید ، مطالبات شما وظیفه ماست . روزتان مبارک .

می خواهم رشته کلام را از دستش بقاپم ، اما او ماهرتر از این حرفهاست و شاید از قیافه ام فهمیده که می تواند پیروزمندانه خاکم کند. به چشمان خمارم نگاه می کند وبا آهنگی که روح مرا نوازش می دهد می پرسد : از غذای امروز راضی بودید؟؟تا خواستم نفسی بگیرم و زبانِ سخنم گشوده شود خمیازه ای راه خود را پیداکرد ودهانم را بازتر!من که خود را درجایگاه دانشجویی محترم میبینم ، کمی روی صندلی خود جابجامی شوم تا حرکات ناهماهنگ اعضا صورتم را از چشمان تیزبین مسئول بدزدم.حالانوبت من است .مقدمه جای خود رابه خواب داده ومن شروع میکنم :

1) آقای مسئول چرا نمیگذارید ما مطالباتمان را ابرازکنیم ؟

2) چرا راه ها راطوری چیده اید که مطالبات ما به بن بست های اداری بربخورد؟

3) چرا اعتراضات ما ...

چون حریفی قَدَر و غَدَر رشته کلام رادر دست می گیرد وشروع به بافتن می کند!

شما حق دارید ،باید مطالبه کنید .دانشجویی که مطالبه گر نباشد دانشجو نیست . ببین پسرم ، اعتراض از جانب دانشجو خوب است اما دانشجوی معترض خاطی است!!!!!!!

دوباره طنین لالایی اش درگوشم می پیچد.نگاه خسته ام به شکلاتهای رنگ وبارنگ میزمقابلم دوخته شده است.دارد حرفهایش با تصویر شکلاتها مخلوط می شود ، چقدرشیرین است...!!!

.

.

.

سالن اجتماعات ! آقای مدیر(بالاتر از مسئول ) روی سن می رود .به کاغذی که دستم هست نگاه میکنم. 5 سوال را تیتروار نوشته ام.از استرسم پیداست که می خواهم صحبت کنم ، آنهم پشت تریبون ! نگاهم به سوالی است که زیرآن خط کشیده ام . گفته اند فقط حق یک سوال رادارید ومن درفکر گنجاندن سوالهای دیگر دریک دقیقه وقت خود هستم.درگیرودار استرسم بودم که آقای مسئول سر رسید وآقای مدیر رابدرقه کرد وجمع بادهانی بازوچشمانی گردشده منتظر توضیحی...

آقای مسئول بازمی گردد.میکروفون در دست می گیرد ومی گوید : باعرض پوزش ازدانشجویانی که سوال داشتند بدلیل ضیق وقت مراسم را باصلواتی ختم می کنیم .

مانندسربازی مقابل هیاهوی دانشجویان می ایستد و می گوید : آقا وقت تمام است ،آقا وقت تمام است ، وقت تمام است .

.

.

.

- بله ؟

- پسرجان وقت شما تمام است . 10دقیقه شما 1دقیقه است که تمام شده .بفرمایید که نفر بعدی منتظراست ومن دربهتی عجیب که اینجاکجاست ؟!هاج و واج به دهان آقای مسئول می نگرم !

- دهانت راشیرین کن پسرجان. نگفتی از ناهار امروز راضی بودی ؟؟

دربهتی عجیب برمی خیزم وبه سمت در می روم .نفر بعد ،ازدوستانم است که منتظر ورود به اتاق است. همیشه با هم اختلاف نظر داریم برسر همه چیز که نه ،اما بر سرِ...از چشمان اونیز باران خواب می بارد...بالبخندی به هم سلام می کنیم وازکنارهم می گذریم.نگاهم به کیسه غذای هم اتاقی ام است که چندساعتی است خود را آویزان دستان خسته ام کرده.نهار امروز مصادف با 16 آذر : جوجه بود و دووووووووووغ ....ازنهار راضی بودم ؟؟!! واین خمیازه است که فکرم را پاره می کند...

 

 

  • نشریه دانشجویی مستضعفین
۱۲
آذر

هوالمحبوب

«نقد دانشجویی همان قدر زیباست که حمایت آنان ،مگر نقد حمایت نیست .نقد دولت و دولتمردان نعمت بزرگی است که باید در برابر آن با کمال تواضع سر فرود آورد »

حتما  الان صداتون بلند میشه که باز حرف های کلیشه ای ،باز شعار ولی باور کنید اینها حرفهای من نیست  اینها صحبت های جناب دکتر روحانی است  که  به خیال خود خواسته است من و تو دانشجو را چیزی به حساب بیاورد ولی ما خام حرف نمیشویم چرا که تا این زمان از ریاست جمهوری ایشان تناقضات فراوانی را دیده ایم  و در ادامه شما هم نمونه ای از آن ها را خواهید دید برای مثال اگر برگردیم به یک سال قبل و نگاهی به حافظه نه چندان بلند مدت خود بیندازیم به روزی میرسیم که آقای روحانی از سفر نیویورک برگشته بودند و دانشجویان برای بیان اعتراض و نقد خود در رابطه با گفتگوی جناب دکتر با اوباما تجمع کرده بودند شرح ما وقع را به خودتان واگذار میکنم اما اتفاق زشتی که در آن روزافتاد این بود که به دلیل دیر رسیدن آقای روحانی و نزدیک شدن به اذان دانشجویان در یکی از خیابان های فرودگاه به نماز می ایستند از قضا در همان حین رییس جمهور محترم به فرودگاه میرسند ودر یک اقدام شگفت انگیز حرکت از بین نماز گزاران را بر عبور از خیابان باند کناری ترجیح میدهند و نماز دانشجویان را بر هم میزنند  و با این عمل خود میزان علاقه خود به نقد دانشجویی را نشان دادند .نمونه های بعدی که جالبتر و خنده دار تر از این است برمیگردد به حضور روحانی در دانشگاهها در مناسبت های خاص و به اصطلاح خودشان برای شنیدن نقدهای شیرین دانشجویان که در همه موارد جناب دکتر متکلم وحده بودند و اصلا فرصتی به دانشجویان ندادند که بخواهند نقد های خودشان را اعلام کنند . آقای دکتر روحانی حتما حواسشان نبوده  وقتی که میخواستند متن سخنرانی خودشان را بنویسند مشورتی با مسولین  در وزارت علوم داشته باشند تا حد اقل در یکی از این سخنرانی ها آبروریزی نمی شد .صحبت های ایشان مملو از شعارهای زیبایی بود که دل هر دانشجویی را می برد ،گفته بودند « نقد دانشجویی شیرین است چون بی غل و غش است » بر منکرش لعنت ولی چرا در مراسم 16 آذر سال گذشته مسولین همیشه مسول در اقدامی گاز انبری و چند ساعت قبل از برگزاری مراسم حق صحبت کردن را از تشکل های دانشجویی گرفتند . اگر باز انگ بی سوادی و افراطی به ما نزنند به رییس جمهور اعلام میکنیم که جناب دکتر چرا از دانشجویان میخواهید آزاد اندیش باشند و در صحبت هایتان میفرمایید «این باعث سر شکستگی یک دولت است که دانشجویش یا استادش به خاطر بهانه جویی های عده ای دم فرو ببندند و نتوانند اظهار نظر کنند »اما در این چند مورد سخنرانی که در بین دانشجویان داشته اید که البته اکثر سالن را یا دانشجویان هلوگرام دار پر کرده اند  یا هیئت همرا ه و مسولین دانشگاه فقط یک بار اجازه پرسش و پاسخ داده شده  آن هم با وجود فیلتری قوی ای به نام مجری که سوالات را خود انتخاب میکردند تاشاید  هیچ نقدی درز نکند،که این عمل توسط دانشجویان با شعار های« سوال های انتخابی نمیخواهیم» و« این سوال ما نیست »مورد اعتراض قرار گرفت.در آخرین حضور جناب روحانی در دانشگاه افتضاح به حد نهایی خود رسید و نه تنها هیچ یک از تشکل های دانشجویی حضور نداشتند بلکه تازه ترین و جدیدترین تکنیک امنیتی به کار برده شد و به دانشجویی که به عنوان دانشجو نمونه صحبت کردند اجازه بردن کاغذ با خود را ندادند و به او اعلام کردند به دلیل امنیتی شما نمیتوانید برگه سخنرانی خود را همراهتان ببرید .این موارد تنها مشتی از یک خروار برخورد هایی است که با دانشجویان شده است و مسولین باید بدانند که با حلوا حلوا دهان شیرین نمیشود واگر نقدهای دانشجویی برای دولت تدبیر و امید لذت بخش است باید رفتار خود را اصلاح کند.

 

 

 

  • نشریه دانشجویی مستضعفین
۱۲
آذر

دانشجو،علم آموزی که فقط علم می آموزد،وبرای چه اش را نمیداند.

تفکر دانشجوی امروز علم را فقط در حفظ چند فرمول یا فهم چند جمله می بیند،که با آن مدرکی بگیرد،قابش کند به دیوار،تا قابش نکنند به دیوار،او نمی داند اصلا برای چه آمده،وقتی که رفت کدام خان آمده کدام خان رفته،نمی داند که باید هدف بسازد آرمان بخواهد.میخواهم ابتدا به این برسم که چرا نباید بداند،کسی باید میگفت که نگفت ویا اینکه قضیه در نفت خوری و نفع خوری ما خلاصه میشود.

جالب است که دانشجو فرقش را با یک بچه دبیرستانی فقط در تغییر شیوه و تغییر محیط آموزشی میبیند.چشمش را می بندد به روی دیدنی ها،گوشش را می بندد به روی شنیدنی ها،تا مسئولان محیط آموزشی جدیدش به خود ببالند که سیاستشان مثلا جواب داده و دانشجویشان آرام شده(کبریت بی خطر شده)،خاکستر شده و در ادامه دانشجویش هم خاکستری تر شده.

انسان همیشه در سر دوراهی منافع خود و منافع راه قرار میگیرد،حال این راه میتواند دین باشد،عقاید شخصی باشد،آزاده خواهی باشد یا غیر.مسأله این است که دانشجو راحت طلب شده به حدی که حقوقش در این راحت طلبی دارد پایمال میشود.جالب است که این دانشجو از تاریخ نیاموخته که اگر یک جا بنشیند،امر نکند کسی را به معروف،نهی نکند از منکراگر بی تفاوت بگذرد،ظلم حقش را که هیچ حتی خود او را هم قورت می دهد،حالا ما مثلا میخواهیم این دانشجو سیاست راهبردی مشخص کند،استکبار بکوبد،آرمان بخواهد،درخت عدالت برویاند،مگر میشود کسی که حق خودش را نمیتواند زنده کند در جایی بیاید حق جامعه اش را بگیرد و این دانشجو آنقدر می نشیند و نگاه می کند که روزی نه چندان دور مجبور شود از دیوار دانشگاه خودش هم بالا برود.

دانشجو دارد به افول میرسد،دارد خاکستری میشود،دارد از دیوار سفارت عقب مینشیند که نکند یکوقت ستاره دارش بکنند ،کارش یکوقت خدای ناکرده به کمیته کشیده شود،پس باید بخزد درون خاک،همان خاکی که قرار بود بعد از مرگ آرامگاه او باشد.ببینید که دانشجو به کجا رسیده که زندگی اش همان مردگی شده به تعبیری.او همان کسی است که روزی  زندگی اش را صحنه ی کربلا میدید،می مرد ولی ذلت نمی پذیرفت،امروز زندگی اش را در روزمرگی میبیند،در دو دو تا چارتای نقد را بچسب که زندگی دو روز است میبیند.

و در آخر به این میرسیم که علمِ تنها راه به جایی نمیبرد تا ندانی علم را باید به کجا ببری،تا ندانی این علم وسیله ای است برای هدف،مرکبی است برای سوار که باید آن را بسازد تا راه رسیدن به هدف را هموار کند.حقش را بگیرد تا او را از زندگی نگرفته اند.

                                                                                                              والسلام

  • نشریه دانشجویی مستضعفین
۱۲
آذر
با سلام

مطلب تاریخچه جنبش دانشجویی که 700 کلمه است. تیتر هنوز انتخاب نشده لطفا دوستان نظراتشان در مورد مطلب و همچنین تیتر را بفرمایند.

برای مطالعه مطلب به ادامه مطلب مراجع شود.

  • نشریه دانشجویی مستضعفین
۰۹
آذر
باسلام

دوستان لظفا سوالات پیشنهادی خود در مورد اجرای مناظره کاغذی بین مسوولین دانشگاه برای ویژه نامه روز دانشجو را در قسمت نظرات اعلام کنند

  • نشریه دانشجویی مستضعفین