نشریه دانشجویی مستضعفین

امام خمینی (ره): من امیدوارم که یک حزب به اسم حزب مستضعفین در تمام دنیا به وجود بیاید و همه مستضععفین با هم در این حزب شرکت کنند و... ندای اسلام را و وعده اسلام را که حکومت مستضعفین بر مستکبرین است و وراثت ارض برای مستضعفین است متحقق کنند. صحیفه امام جلد 9 صفحه 280

نشریه دانشجویی مستضعفین

امام خمینی (ره): من امیدوارم که یک حزب به اسم حزب مستضعفین در تمام دنیا به وجود بیاید و همه مستضععفین با هم در این حزب شرکت کنند و... ندای اسلام را و وعده اسلام را که حکومت مستضعفین بر مستکبرین است و وراثت ارض برای مستضعفین است متحقق کنند. صحیفه امام جلد 9 صفحه 280

نشریه دانشجویی مستضعفین
آخرین نظرات

۱۲ مطلب در آبان ۱۳۹۴ ثبت شده است

۲۵
آبان

                                          بسم رب المستضعفین

و اما اگر مکتب اثبات شود

بگذارید از جایی شروع کنم که مکتبمان (اسلام محمدی ص)از آنجا شروع شد، از همان جایی که معدود بودند مسلمانان ولی هرکدامشان به معنای واقعی کلمه اسلام شناس بودند،از همان جایی که هرکه مسلمان می شد میدانست دارد پا به صراطی میگذارد که اورا از منجلاب دنیوی به سعادت دنیوی اخروی میبرد.چون میدانست شکنجه را تاب می آورد،چون اسلام شناس شده بود برای مکتبش میجنگید.چون بسط بساط عدالت را درک کرده بود،چون مدینه فاضله اش را درک کرده بود،برای ساختنش به شکنجه که هیچ،خون به عنوان بها میپرداخت.و این همه اش به آن علت اتفاق افتاده بود که اسلام را به او تحمیل نکرده بودند،به این علت بود که کسانی در آن جامعه گفتمان در سطح فهم عموم را تبلیغ کرده بودند و کسی که پا به این راه میگذاشت به خاطر فهم آن مقداری از دین بود که آن را درک کرده بود ومصداقا چون عطر و بوی عدالت به مذاقش خوش آمده بود وچون به آن سطح از درک رسیده بود که دین همه اش دین است،سختی جهاد را به جان میخرید همان گونه که امت خمینی(ره) پذیرفتند همان گونه که مدعیانش بعد از گذشت سالها هنوز ایستاده اند،چون مکتب برایشان اثبات شده بود،چون مجاهدانی برای گفتمان سازی مکتب از جانشان مایه گذاشته بودند،و این فعل بودند واقعا بودند است.

و اما بعد از آنها ما چه کردیم.اسلاممان را کنسرو کردیم و در دکانمان را چارتاق باز گذاشته ایم و نشسته ای و مگس میپرانیم.بعضی وقتها هم که حوصله مان سر میرود یقه ی یکی دو نفر را میگیریم و به زور کنسروش میدهیمو خودمان را به کوچه ی علی چپ میزنیم که نبینیم چطور کنسرومان را پس میزنند.بله....اسلام را میخوتهیم به زور به خورد جامعه مان بدهیم و هی بر سرخود میزنیم که چرا فساد در جامعه مان آنقدر زیاد شده،حال که دستمان به فلان مفسد اقتصادی نمیرسد، همه جوره به جامعه مان میتازیم که چرا دو تا تار مو(دو تا که چه عرض کنم)از روسری یک خانمی بیرون مانده،و چرا مانتوی فلان خانم چهار سانت از معیار های نمیدانم از کجا آمده ی ما بالاتر یا پایین تر است.و هرروز که میگذرد مشتریان این اسلام کنسرو شده ی ما کمتر میشوند که بیشتر نمیشوند و بالتبع ما فشارمان را بر جامعه بیشتر میکنیم و اصلا یک نگاهی هم به بازخورد رفتار درست یا اشتباهمان نمیکنیم و هی به خودمان تلقین میکنیم که ما فقط مامور به وظیفه ایم،مامور به نتیجه نیستیم،آخر کدام ....میتواند یک همچین حرفی بزند و به نظام حکمت و عدالت که سنت خداست ایمان داشته باشد.نکته این است که مابرای انجام وظیفه مان مجبور نیستیم هرکاری را که به فکرمان رسید انجام دهیم،خیلی وقت ها امر به معروف نکردن از بد امر به معروف کردن اولی تر است. مصداقا اگر کسی که  میخواهد درختی را هرس کند دانسته یا ندانسته این کار را اشتباه انجام دهد یعنی این کار او طبق اصول باغبانی نباشد .شایداین هرس کردن نتیجه ی عکس  بدهد.شاید این عملی که از روی خیر خواهی انجام گرفته موجب خشک شدن درخت بشود

و جالبتر آن است که کور دلی ما به جایی رسیده که اصلا فساد های درباری دولتیان و مرفعان را نمیبینیم و به جای آنکه در برابر ظلم و بی عدالتی قد علم کنیم،مثل نابخردانی که فقط تا نوک بینیشان را میبینند گیر داده ایم به چارتا تار مویی که از روسری خواهرانمان(به دلیل بی کاری و بد کاری فرهنگی ما)،سهوا بیرون مانده.کی و کجا ما در آن کنسرو را باز کردیم تا عطر آن اسلام محمدی جامعه مان را سرمست کند،کجا ما آمدیم مثل شهید آوینی،مثل شهید بهشتی و مطهری و خیلی های دیگر،مکتب و هدف مکتبمان را در سطح عالی به گفتمان تبدیل کنیم.

  • نشریه دانشجویی مستضعفین
۲۴
آبان
نامه دانشجوی انقلابی دانشگاه شاهرود به رهبر

اینجا همه چیز خوب است...

سلام رهبرم

سلامی به بلندی کوچه پس کوچه های انقلاب و به گرمی نفس های پیر خمین

نمیدانم از کجا شروع کنم که حرفهای ناگفته زیاد است البته خیلی از حرفهای من به گوشتان رسیده است اما میخواستم این بار خودم از وضعیت دانشگاهم برایتان بگویم.

من در دانشگاهی تحصیل میکنم که مدیران خوبی دارد چند وقت یکبار به میانمان می آیند و از مشکلاتمان میپرسند و انتقادهایمان را با گوش جان میشنوند.

اگر از وضعیت علمی ام بپرسید باید بگویم که الحمدلله عالی است .من هر روز صبح که به دانشگاه می روم روی اساسی ترین مشکلات رشته خودم پژوهش میکنم آخر تاکیداتان را در این باره شنیده ام که فرموده اید "باید کار علمی در خدمت نیاز های کشور قرار بگیرد"

البته این را هم از قلم نیندازم که حقیقتا اساتید ما نیز روی این مسئله به شدت حساس هستند چرا که آنان هم میدانند کشوری که سالهای سال عقب نگه داشته شده است باید شبانه روز تحقیق و پژوهش کند تا به جایگاه واقعی خود برسد و هرچند که مقاله ISIهم میدهند اما این دقت را دارند که مقالاتشان به درد کشور بخورد .وضعیت ارتباط داشگاهمان با صنعت نیز خوب است .آنقدر خوب ارتباط گرفته ایم که همیشه عده ای از صنعتگران با هیئتهایی برای انعقاد قرار داد به دانشگاه ما می آیند .بدون شک آنها نیز متوجه این سرمایه عظیم نیرو تحصیل کرده شده اند.

آقا صحبتهایتان در مورد ساخت درونی کشور و استفاده از ظرفیتهای داخل به گوشمان رسیده است برای همین جهت دهی سیاستهای دانشگاه به سمت شرکتهای دانش بنیان است البته مشکلاتی نیز وجود دارد که ان شاء الله مرتفع میشوند.

در آخر هم کمی از وضعیت فرهنگی دانشگاهمان برایتان بگویم.

ما دانشجویان انقلابی و معتقد به آزادی بیان همواره کرسی های آزاد اندیشی را در دانشگاه برگزار میکنیم و روی مباحث کلان کشور چه در زمینه سیاسی و چه در زمینه اداره کشورو مباحث علمی و مسائل اجتماعی فکر میکنیم ونظر میدهیم .

ناگفته نماند که مسلما بدون کمک مسولین فرهنگی انقلابی مان نمیتوانستیم این مهم را به سر انجام برسانیم.

حال روحی مان هم خوب است چرا که محیط دانشگاه مملو از شور نشاط است مدیران فرهنگی در این بخش هم سنگ تمام گذاشته اند و برای سرگرمی ما در روز 16آذر بازیهای متنوعی را در نظر گرفتند.

تحلیل سیاسی مان نیز بد نیست برای این  بخش نیز دانشگاه برنامه های زیادی داشته است که بحث آن مفصل است و در این مجال نمیگنجد ان شاءالله در فرصتی مناسب به عرضتان میرسانم.

باشد که این اندک مورد رضایتتان قرار گیرد.

دانشجوی انقلابی دانشگاه شاهرود

بوربوری

تعداد کلمات434

  • نشریه دانشجویی مستضعفین
۲۴
آبان

دانشگاه، یا خط تولید بیکار؟؟!!!!

********پیش متن***********

در اردیبهشت 91 بود که عبدالرضا شیخ‌الاسلامی به‌صراحت عنوان کرد که تعداد بیکاران لیسانس در کشور ده برابر زیر دیپلم‌هاست.

این حرف یعنی این‌که در کشور ما بازار اشتغال به شکلی درآمده است که هرچقدر فرد تحصیلات بالاتری داشته باشد، احتمال بیکارشدنش هم بالاتر می‌رود.

محمد فرهادی به مهر گفت: میانگین بیکاران در میان فارغ‌التحصیلان بالاتر از میانگین کشور است و دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری نیز در سال‌های آینده به تعداد بیکاران اضافه می‌شوند.

*********متن اصلی***********

یکی از عمده انتقاداتی که به نظام آموزش عالی کشور می‌شود، بحث افزایش کمی دانشجویان بدون نگاه به ارتقای کیفیت آموزش عالی است. افزایش پذیرش دانشجویان در دانشگاه ها و من جمله در دانشگاه شاهرود در کنار خوبی هایش اثرات مخرب بسیاری در جامعه بر جای گذاشته است . این روند به قدری ادامه پیدا کرده که افزایش پذیرش دیگر تنها در مقطع کارشناسی محدود نشده است و ما افزایش های سرسام آور را در سال های گذشته در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری نیز شاهد بود ه ایم.همین افزایش پرشمار تعداد دانشجویان دکتری در رشته‌های مختلف ، بدون آن‌که به آینده شغلی آنها نگاه شود و بدون آن‌که سعی شود کیفیت و کمیت آموزش عالی، همگام با یکدیگر رشد کنند، باعث شده که حالا با انبوهی از دانشجویان دکتری روبه‌رو باشیم که شغلی برای آنها تعریف نشده است حتی برخی از فارغ‌التحصیلان دکتری هم از سواد لازم برای حضور در بازار کار یا تدریس در دانشگاه‌ها برخوردار نیستند و صرفا دکترای مدرک به دست هستند. این روزها هرم آموزش عالی به شکلی درآمده است که دیگر مدرک کاردانی و کارشناسی، آن اعتبار گذشته را ندارد و تقریبا به شکل مدرکی عمومی درآمده است که هر کسی اراده کند، می‌تواند وارد دانشگاه شود و لیسانس بگیرد.

شرایط طوری شده است که درس خواندن در مقاطع بالاتر دانشگاهی، برای خیلی‌ها بیشتر شبیه کاری شده است که هر چه باشد از بیکاری بهتر است.

یعنی خیلی از دانشجویان مقطع کارشناسی ـ بخصوص دانشجویان دختر ـ با خودشان فکر می‌کنند به‌جای آن‌که در خانه بنشینند و بیکار بمانند، بهتر است که حداقل تلاش کنند تا در مقطع ارشد و دکتری قبول شوند تا بتوانند با داشتن مدرک تحصیلی بالاتر، آینده شغلی بهتری داشته باشند.

ناصری-350 کلمه

دانشگاه یا خط تولید بیکار

  • نشریه دانشجویی مستضعفین
۲۰
آبان

چندی پیش یکی از خواهران مؤمن به دیدارم آمده بود ،در حالی که به شدت از انحراف برخی دختران مسلمان شکوه داشت .

ماجرا از این قرار است که خواهرمان روزی در مطب پزشک ،مدتی طولانی در انتظار رسیدن نوبت نشسته بود و در آن فاصله ،با شنیدن حرفهای دخترانی که مثل او منتظر نوبت بودند ،به عمق انحطاط و انحراف آنان پی برده بود.

  • نشریه دانشجویی مستضعفین
۲۰
آبان

اوائل مهر خوابگاه هفت تیر...

باشگاه مجموعه آفتاب خوابگاه  هفت تیر پر بود از دانشجویانی که متقاضی خوابگاه بودند.اوضاع به هم ریخته است و همه منتظر اند که خوابگاه به آنها تعلق بگیرد اما تا اتمام ثبت نام ورودی ها باید صبر میکردند .

هر روز عده ای جلو سربرستی تجمع میکنند تا هم خبر بگیرند و هم موضوعشان را با مسؤل خوابگاه در میان بگذارند.خبر ها حاکی از آن بود که بعضی از دانشجویان خوابگاه ملکی گرفته اند...

اما چطور؟؟؟؟

  • نشریه دانشجویی مستضعفین
۲۰
آبان

(در پی اقدام مرکز مشاوران برای مشاوره دوستان مشروطی)

نوش دارویی و بعداز مرگ" ترم ها "امدی....

مشروطی های عزیز باز هم مورد عنایت دوستان مشاوره واقع شدید.نامتان را بر تارک دانشکده هاتان زده اند. چه سعادتی.... چه سعادتی... .

اصلا هم به فکر مان خطور نمی کرد،این گونه شما را یاری بدهند . چراغ خاموش، چراغ خاموش ....

می بینید به فکر سر خوردگی شما هستند.شما را فراموش نکرده اند .میخواهند مثل برنامه نود صحنه اهسته مشروط شدنتان را نشان بدهند ببینیدکجا خطا کرده اید.البته خوشحال می شوم پخش زنده نباشد.

در این راستا یک دانشحو دل سوخته از اتش مشروطی از من خواست یک بیت شعر که از اقضا از خودشان تراوش نمودند و راست کار این موضوع است ،خطاب به این مشاوران خسته دل بخوانم که ان بیت به شرح زیر است  :

"امدی جانم به قربانت ولی حال چرا

نوش دارویی و بعد از مزگ" ترم ها "امدی".

البته بنده به این  عزیز مشروطی که به زعم من علاوه بر  دل، اعضا دیگر شان نیزدچار سوختگی شده است ،هر چه  عرض کردم این دو مصرع بهم نمی خورند ولی در کتش نرقت که نرفت ودر برابر فهمیدن این موضوع مقاومت ودلاوری های زیادی ابراز داشت . که بند را مجاب کرد از مرکب علم وادبیات پیاده شده ،بر خر شیطان ایشان سوار شوم.امیدوارم حق مطلب را ادا کرده باشد... .

217کلمه/حمید رضا ابتهاج

  • نشریه دانشجویی مستضعفین
۱۷
آبان

با توجه به حجم شبهاتی که در بین قشر دانشجو در زمینه حقایق تاریخی نه چندان دور و به خصوص حقایق مربوط به دوران مربوط به حکومت خاندان پهلوی وجود دارد و نیز تبلیغات گسترده دشمن و تحریف حافظه تاریخی ملت ایران از این پس سعی می کنیم سلسله مطالبی با موضوع خیانت های حکومت پهلوی و با پس زمینه دلایل انقلاب اسلامی در نشریه منتشر کنیم.

در همین راستا مقام معظم رهبری در 17 دی 1393 فرمودند: «آنها می خواهند حقایق انقلاب تحریف بشود، به دست فراموشى سپرده بشود؛ پول خرج میکنند، کار دارند میکنند. کسى که آشنا باشد، آگاه باشد با دنیاى کتاب و مطبوعات و مقاله می بیند که دشمنان چه‌کار دارند می کنند؛ امروز اینها سعى می کنند چهره‌ى خاندان خبیث و منحوس پهلوى را - رژیم فاسد و وابسته و خبیث و ظالم که کشور ما را سالهاى متمادى به عقب انداختند و ملّت ایران را آن‌جور دچار مشکلات عظیم کردند - بَزک کنند، آرایش کنند امروز سعى مى‌شود [توسّط ]همان جبهه‌ى مقابل نظام اسلامى. پشتیبانها همان کسانى هستند که با اصل انقلاب مخالف بودند، با مردمى که انقلاب کردند مخالف بودند، با وفادارى این مردم به انقلاب بشدّت مخالفند. تا کنون موفّق نشدند؛ امید بسته بودند بلکه بتوانند نسل دوّم و سوّم انقلاب را روى‌گردان کنند، نتوانستند. نسل سوم انقلاب را نتوانستند از انقلاب روى گردان کنند

در این زمینه اگر دوستان تمایل داشته باشند می توانند مطالب دیگری ارائه دهند که حتی در قالب هایی چون طنز نیز میگنجد به عنوان نمونه و الگو نیز میتوانیم از کتاب تاریخ مستطاب آمریکا اثر دکتر محمد صادق کوشکی که با همین سبک طنز به این مسئله پرداخته شده است نیز می توان استفاده کرد.

 

این قسمت: خانه های فحشا

وابستگی حکومت پهلوی به دولت های غربی تنها به وابستگی های نظام حکومتی محدود نشد و سیر تحولات فرهنگی جامعه را نیز در برگرفت و به تدریج به نشر الگو هایی در جامعه پرداخت که برای مردم ایران که با فرهنگ اسلامی درآمیخته بودند قابل هضم نبود. مانند ترویج فحشا و فساد که دیگر جزئی لاینفک از زندگی حاکمان شده بود.

آمار و ارقامی که هم اکنون درباره تعداد مراکز فساد و فحشا و قمارخانه ها و کاباره ها و دیسکوهای آن زمان وجود دارد در مقایسه با سایر نهادهای فرهنگی مثل کتابخانه ها و مراکز تفریحی سالم مثل ورزشگاه ها و… آماری شگفت انگیز است.  وجود دیسکوهای ارزان قیمت در نقاط مختلف شهر سبب شده بود که جوانان بسیاری در سطوح مالی مختلف وقت زیادی از روز و شب خود را در آن سپری کنند. راه اندازی این مراکز به طور رسمی به عنوان مراکز تفریحی گاها با بودجه فرهنگی و سرمایه دربار پهلوی دقیقا محرک بیشتر فساد در جامعه جوان کشور بود.

یکی از مظاهر این مراکز خانه های فحشا بود که به وفور در سطح کشور دیده میشد. در تهران نیز در محله هایی همچون شهرنو و لاله زار در قالب این مراکز مشغول فعالیت بودند. گردانندگان این مراکز زنان و دختران بخت برگشته را از قراء و قصبات دور افتاده و حتی شهر ها یا می فریفتند و یا می ربودند و یا به شیوه های مختلف جذب می کردند و در این مکان ها در اختیار افراد خوشگذران قرار می دادند. زنانی که وارد این خانه ها می‌شدند پس از یک سال یا حداکثر دو سال که فرسوده می‌شدند و دیگر قادر به جلب مشتری نبودند توسط سردسته‌ها رانده شده و به کوچه‌ پس کوچه‌هایی که مامن فاحشه های هروئینی و اکثرا آلوده به بیماری‌های مقاربتی بود پناه می‌بردند

علی ناصری/300 کلمه
  • عکس هم برای مطلب موجود است
  • نشریه دانشجویی مستضعفین
۱۶
آبان

قرآن از قمار به‌عنوان «میسر» یادکرده است و لذا قمارباز را «یاسر» گویند و ریشه آن از کلمه «یُسر» به معنای آسانی آمده است. علت نامیدن قمار به میسر در قرآن این است که قمارباز بدون زحمت و تلاش سودی به دست می‌آورد.

یعنی قرآن کریم کسب درآمد از راه های راحت طلبانه و بدون کار متناسب با سود حاصله را به قدری توبیخ میکند که یکی از محرمات به نام قمار را با لفظ میسر به کار می برد. از مصادیق کسب در آمد های میسر گونه، امروز و در جامعه ای اسلامی می توان موارد بسیاری همچون بورس و یا بازاریابی به شیوه های شبکه ای که قریب به اتفاق مراجع تقلید صراحتا آن را حرام اعلام کرده اند و موارد دیگری همچون سود های با درصد های بالا در بانک ها را مثال آورد.

و اگر پدیده های این چنینی در جامعه ای اسلامی رواج یافته است دلیل بر مجاز بودنشان از دیدگاه اسلامی نمی شود و تنها ناشی از انحراف قوانین جامعه اسلامی از احکام اسلامی است. و نیز اگر بر روی در و دیوار دانشگاه سالی، هر از چند گاهی تبلیغاتی مبتنی بر فعالیت های از این دست همچون تبلیغ سرمایه گذاری در بورس می بینید زیاد متعجب نشوید، این روز ها به قدری استفاده از پول های شبهه دار طرفدار پیدا کرده است که عده ای از دانشجویان حتی در قالب انجمن های فرهنگی دانشگاه اقدام به تشویق به سرمایه گذاری در این جور جا ها می کنند. البته از این نکته هم نباید غافل بود که این انجمن ها با نظارت امور فرهنگی دانشگاه فعالیت می کنند پس طبیعی است که در امور فرهنگی که جشن های آنچنانی تالار شقایق ها را در سال گذشته در کارنامه دارد و بار ها نیز میزان پایبندی اش را به تعالیم اسلامی نشان داده است این گونه فعالیت ها آنقدر ها هم دور از انتظار نیست. 

علی ناصری/320 کلمه

  • نشریه دانشجویی مستضعفین
۱۵
آبان

منقرض شده

اهای "دانشجو "نکند روزی برسددر دوشنبه بازار  جامعه بساط کنیم و ازسر این که کتری تحصیل مان روی  اجاق است ،ارمان خواهی  مان را به پوست خیاری اب کنیم.

"ای خر مگس معرکه های بکر"، من می ترسم این حذف واضافه های زندگی کاری بدست مان دهد  که دیگر" آز سماجت و کارگاه  جسارت مان"  را بر نداریم .

"ای کاسه داغ تر از اش  مشکلات "،من دلم میگیرد اگر ببینم هیزم وجودمان  زیر دیگ حق خوری ها می سوزد ، من و تو را ساختند زیر کاسه و کوزه شان بزنیم.

 

من و تو را میگویم ها  که این روزها کبریت بی خطریم و بیژامه پوش لحظه های فراغت .

بیا نگذاریم تاریخ امروز،به تبار ما بگوید :"منقرض شده " .

125کلمه/حمید رضا ابتهاج

  • نشریه دانشجویی مستضعفین
۰۸
آبان

بسم رب المستضعفین

از آن جایی که مکاتب نقش ابزار را در زندگی بشر ایفا میکنند.اساس ماندگاری هر مکتب و ایدئولوژی،پویایی و کارامدی آن است.تقریبا 1400 سال است که اسلام محمدی(ص) پایه گزاری شده و علارغم تمام دشمنی های هایی که از همان اوان(ماقبل از بعثت)شروع شروع شده و هنوز هم ادامه داردو غلط کاری ها و اشتباه کاری ها ی امت اسلام،توانسته نفس بکشد.اساسآ مکاتب پویا آنهایی هستند که توانسته اند نیاز جوامع بشری را تامین کنند و آنگاه که نتوانسته اند حذف شده اند.

من در این مقاله ی کوچک میخواهم اصلی ترین اساس ماندگاری و مهمتر از آن پیدایش اسلام را بررسی کنم مبنای وجودی تمام ادیان آسمانی و بالتبع فلسفه ی تمای بعثت ها ،برای بسط توحید بوده است.ولی چون زمینه ی رشد توحید وجود نداشته،اولین قدم انبیا زمینه سازی بوده.این زمینه سازی همان هموار کردن و بستر سازی برای  رشد درخت توحید است،وبر همین اساس تمامی انبیا به دنبال برقراری قسط و عدل برآمده اند و به جرئت میتوان مدعی بود که عمر انبیا به برقراری عدالت گذشته وآنگاه که اثرات عدالت در جامعه ای پدیدار گشته،آن جامعه به سمت توحید قدم برداشته است.خب این همان اختلاف گپی است که مکاتب روحانی را از مکاتب ساخته بشر جدا میکند.این عدالت همان اساس دافعه و جازبه است،که محرومان را به سمت خود میکشد و بی دردی بی دردان را تحمل نمیکند.این عدالت همان مرز و تار مویی است صراط مستقیم را از الباقی صراط ها جدا میکند.بر اساس همین بنیه فکری است که اسلام بی دردی،اسلام تبعیض یا همان اسلامی که برای ایجاد عدالت نمیجنگد را میتوان اسلامامریکایی نام داد.

این اسلام امریکایی یعنی اسلامی که هیچ جوابی برای ظالم ندارد.بالتبع ما زیارت عاشورای امریکایی،بسیجی امریکایی،حزب اللهی امریکایی و دعای کمیل امریکایی هم داریم.من نمیدانم دعای کمیلی که به اقتدای حضرت علی نباشد میخواهد چه دردی ازما دوا کند.من نمیدانم گریه ای که برای مصائب امام حسین باشد ولی به اقتدای حضرت نباشد چگونه ممکن است آدم سازی بکند.کجای تاریخ،کدام پیامبر این گونه انسان سازی کرده.همان زمانی که امام حسین در قتلگاه به خون میغلتید،خیلی از مسلمانان امریکایی آن زمان در حال راز و نیاز با خدا بودند-بله باالظاهر مسلمان ولی با حسین زمان نبودن،اوج نا مسلمانی است،خیلی هاشان از پشت جبهه دعا میکردند.و این تاریخ همان طور تکرار شونده جلو آمده تا وقت به آزمایش ما رسیده(اگر ظلم ظالم مختص به یک زمان خاص است،کربلا هم همینطور است)حال ما بیاییم ریشو ترین و اسلامی ترین فرد دانشگاهمان هم باشیم اگر عاشورایی نباشیم(امریکایی هستیم)اگر به دنبال برقراری عدالت نباشیم یعنی عمل ما معلوم نباشد که در کدام طرف همان تار مویی که قبلا اشاره کردم،قرار دارد،پس چه فایده....

  • نشریه دانشجویی مستضعفین