نشریه دانشجویی مستضعفین

امام خمینی (ره): من امیدوارم که یک حزب به اسم حزب مستضعفین در تمام دنیا به وجود بیاید و همه مستضععفین با هم در این حزب شرکت کنند و... ندای اسلام را و وعده اسلام را که حکومت مستضعفین بر مستکبرین است و وراثت ارض برای مستضعفین است متحقق کنند. صحیفه امام جلد 9 صفحه 280

نشریه دانشجویی مستضعفین

امام خمینی (ره): من امیدوارم که یک حزب به اسم حزب مستضعفین در تمام دنیا به وجود بیاید و همه مستضععفین با هم در این حزب شرکت کنند و... ندای اسلام را و وعده اسلام را که حکومت مستضعفین بر مستکبرین است و وراثت ارض برای مستضعفین است متحقق کنند. صحیفه امام جلد 9 صفحه 280

نشریه دانشجویی مستضعفین
آخرین نظرات

۶ مطلب با موضوع «فرهنگی» ثبت شده است

۳۱
ارديبهشت

بهنام خان محمدی -  با سلام. از حاشیه می‌رویم سراغ متن. اول حاشیه‌: همان‌طور که مستحضرید در سال تحصیلی که گذشت، دستگاه‌های فرهنگی دانشگاه اعم از معاونت فرهنگی، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری، کانون‌ها و تشکل‌های دانشجویی برنامه‌های فرهنگی مختلفی را برگزار کردند. اختتامیه این برنامه‌ها را هم می‌توان برگزاری اولین سالگرد تدفین شهدای گمنام از سوی بسیج دانشجویی، بررسی تحولات کشور یمن از سوی کانون عدالتخواهی قسط دانست و اما متن:
«بودجه‌های فرهنگىِ بزرگ و کلان و در واقع کارهای گوناگون و تکرار مسائل فرهنگی و اینها خوب است؛ انسان این اهتمام را مشاهده میکند، خرسند میشود؛» منتها وقتی می‌شنود رقم کلانِ سنگینِ فرهنگی وجود دارد از نحوه‌ی مصرف و جذب آن نگران می‌شود؛ «با اینکه قاعدتاً آدم باید خوشحال بشود وقتی که بودجه‌ی فرهنگی زیاد میشود. خوب، جذب بودجه‌ی فرهنگی در جای مناسب، خیلی کار سختی است؛ کار آسانی نیست. کار فرهنگی مثل ساخت‌وساز نیست که آدم بگوید خیلی خوب، این زمین، این هم مصالح، حالا بروید بسازید. کار فرهنگی مصالحش خیلی سخت گیر می‌آید؛ معمار و استادکارش خیلی دشوار به دست می‌آید. لذاست که به نظر من -در- کار فرهنگی یک مقداری بایستی اهتمام ورزید. اولاً ببینیم ما چه قلم از قلمهای کار فرهنگی را اهمیت میدهیم. در بعضی از آن دوره‌های قبل - که حالا نمیخواهیم خیلی مشخص کنیم و اسم بیاوریم، لیکن چاره‌ای هم نیست؛ انسان برای مقایسه مجبور است بگوید - میخواستند کار فرهنگی بکنند، گفتند بودجه‌ی فرهنگی؛ بنا کردند کاروانسراهای شاه عباسىِ بین راه را به عنوان کار فرهنگی، آباد کردن! بله، آباد کردن کاروانسرای شاه عباسی چیز خوبی است، اثر باستانی هم هست؛ اما آیا کار اولویت‌دار فرهنگی ما همین است؟! ما که اینجور در مواجهه‌ی با فشار عظیم تبلیغات جهانی قرار داریم؛ سیاست در خدمت فرهنگ است، اقتصاد در خدمت فرهنگ است، هنر در خدمت فرهنگ است، برای فشار آوردن به فرهنگ داخلی ملت ما. آنها می‌دانند که اگر فرهنگ را عوض کردند، دیگر مبارزه‌ای باقی نمی‌ماند. اگر مبارزه‌ی با استکبار هست، اگر میل به ایستادگی و مقابله‌ی با دخالت اجنبی هست، به خاطر فرهنگ است. انسان یک فرهنگی دارد، همین فرهنگ را بیایند عوض کنند، همه چیز میشود مال خودشان؛ لذا همه‌ی فشار روی فرهنگ است. در مقابل این حرکت فرهنگی و این تهاجم عظیم فرهنگی که میخواهند روح انقلاب را، روح استقلال را، روح دین را از ما بگیرند، اولویت فرهنگی ما این است که برویم حالا فرضاً کاروانسرای شاه عباسی را آباد کنیم؟! این یعنی اشتباه کردن در تشخیص آن قلمِ کار فرهنگی؛ این یک اشکال است.
 نکته‌ی دوم در این زمینه این است: حالا بعد از آنکه مصرف فرهنگی را پیدا کردیم، قلمی که باید این بودجه صرف آن بشود، پیدا کردیم، برویم سراغ محتوایش. بالاخره میخواهیم فیلم بسازیم. مثلاً میخواهیم ده تا فیلم انقلابی بسازیم؛ ده تا فیلمی که حامل ارزشها باشد. یا میخواهیم فلان تعداد کتاب منتشر کنیم؛ محتواهایش چه باشد، چه جوری باشد، با چه قوّتی، با چه استحکامی، با چقدر مایه‌ی علمی و هنری که در آنجا به کار برده میشود؟ اینها خیلی کارهای سخت و ظریفی است.
در زمینه‌های فرهنگی، دنبال کارهای تشریفاتی و ویترینی نباشید. نمایش دادن کار فرهنگی، نه اینکه فایده‌ای ندارد؛ ضرر هم دارد. در زمینه‌ی فرهنگ باید دنبال کارهای محتوائی و اصیل و واقعی رفت، که امروز نیاز عمده‌ی کشور هم این است.»[1]


[1]بخشی از بیانات در دیدار با مسئولین دولت 1389/6/8


  • نشریه دانشجویی مستضعفین
۱۹
ارديبهشت

ابوالفضل خسروجردی - معاونت فرهنگی دانشگاه،در روز سه شنبه 8/2/94 ،جناب آقای علی اکبر رائفی پور را جهت ارائه بحثی موسوم به جاهلیت مدرن ،به دانشگاه دعوت کرد.شخصا در این مجلس حاضر شدم و شاهد بودم که دانشجویان بسیار چشمگیر در جلسه شرکت کردند ،به طوری که در کمتر از 20 دقیقه بعد از وقت مقرر،جمعیت جلوی درهای خروجی ایستاده بودند!.اشاره می کنم که قبل از شروع سخنرانی میهمان،گروه موسیقی سنتی به مناسبت میلاد حضرت امیر (ع) چند دقیقه ای تمام ،قطعه ای اجرا کرد و سپس سخنرانی شروع شد.جلسه بسیار شلوغ بود و حال و هوای این جلسه مرا به یاد جلسات پر حرارت جشن های گوناگون انداخت ،که البته حضور میهمان خاص این اقتضائات را دارد.

مایلم این جلسه را دستمایه ای قرار داده ،جمع بندی مختصری از روند حرکت معاونت مذکور در سال گذشته داشته باشم.

اولا آنچه ما در سال گذشته  مشاهده کردیم ،معاونتی فعال در حوزه برگزاری برنامه های فرهنگی بود که دامنه ی فعالیت ها ،از پخش چند فیلم و ویژه برنامه ی جشن ها گرفته ،تا دعوت از اساتید و برگزاری مراسمات گوناگون گسترده بود.این به معنای سطح کمیت مناسب در برگزاری برنامه های تحت این معاونت است و لذا از این منظر تلاش خوبی صورت گرفته است و در خور تشکر.

ثانیا کیفیت برگزاری برنامه ها چیزی ست که باید حتما مدنظر قرار داده شود.به نظر می رسد که معاونت مذکور علاقه شدیدی به حضور گسترده دانشجویان - در برنامه های برگزار شده و به خصوص برنامه های تالاری - دارد و از این نقطه نظر ،به برنامه هایی که خوشایند دانشجویان است علاقه بیشتری نشان می دهد و از طرفی شاهد هستیم که این علاقه ، جهت و موضوعات برنامه های معاونت فرهنگی را تحت تاثیر قرار داده به طوری که برنامه های ایشان بیشتر به سمت تامین بُعد هیجانی و حسی دانشجو گرایش دارد و آن چنان که باید و شاید به مسائل مهمی که دانشجو محتاج فهم آن هاست نمی پردازد .مثلا برنامه آقای رائفی پور یک نمونه است که شرحش گذشت.نمونه دیگر برنامه های روز دانشجوست که آنچه به یاد دارم برگزاری کلاس های هنری برای خانم ها و راه اندازی سامانه بازی فوتبال PES برای آقایان بود .یا به عنوان مثالی دیگر انواع جشن هایی که ترتیب می دهد و مواردی که با مراجعه به امورفرهنگی می توانید لیست آن ها را دریافت کنید.

اکنون ،اگر انسان را دارای دو بعد (عقلانی) rationalو (احساسی و هیجانی) irrational بدانیم ،معاونت ما به بُعد irrational نه تنها علاقه دارد ، بلکه به آن دامن می زند !یعنی کمک می کند که دانشجو هر چه بیشتر هیجانی - و نه خِرَدمحورانه - رشد کند .اکنون سوال مهم از معاونت فرهنگی این است که آیا در قبال بعد  عقلانی به اندازه بعد هیجانی مسئول نیست؟واضح است که پس از اتمام دوران دانشجویی ،راه گشای زندگی شخص ،خِرَد اوست که شرح دادم چگونه مورد غفلت قرار گرفته است. به هر حال این غفلت ،خطری است دامنگیر تمام دستگاه های فرهنگی دانشگاه که البته اینجا سر و کار ما با معاونت فرهنگی است.

و اما ،راه برون رفت از این اوضاع نیز خیلی غریب نیست.کافیست است مسئولین فرهنگی از کسوت «مسئول» و «رئیس» و «دکتر» بیرون بیایند و به دانشجویان نزدیک تر شوند ،با دانشجویان از نزدیک صحبت کنند،جلسات گردهم آیی واقعی و موثر – نه صرفا تبلیغاتی – با دانشجویان داشته باشند و مواردی دیگر که مجال تذکر نیست .مسئولین –در اینجا مشخصا معاونت فرهنگی - باید یک بازنگری جدی در حوزه مسئولیت و همچنین روش انجام وظایف خود انجام دهند و مطمئن باشند که خدای تعالی ان شاءالله کمک خواهد کرد.

  • نشریه دانشجویی مستضعفین
۱۹
ارديبهشت

 علی ناصری - تصویری که مشاهده می‌کنید حتما برایتان آشناست. جایی که شاید بارها و بارها از کنارش عبور کرده باشید و یا به احتمال زیاد توقفی نیز داشته اید. در هنگام شب به محوطه خلوت مقبره شهدای گمنام پردیس دانشگاه که نگاه بیاندازی مکانی را می‌بینی که با بیش از 50 لامپ نوردهی می‌شود، جایی که شاید بیش از 100 متر‌مربع مساحت نداشته باشد. مجموع توان این لامپ‌ها حدودا 3000 وات است که اگر در هر 24 ساعت 8 ساعت روشن باشند در طی یک‌ ماه مصرف برق این مکان به بیش از 700 کیلووات‌ساعت انرژی می رسد که معادل مصرف یک خانوار پرمصرف انرژی الکتریکی است( برای مثال مصرف ماهانه انرژی الکتریکی در خانه ما حدود 250 کیلو وات ساعت است).

با چه استدلالی می شود این مسئله را توجیه کرد؟  اگر پاسخ این است که دلیلش زیبا سازی و به اصطلاح فضاسازی است باید به این سوال هم پاسخ داده شود که به چه قیمتی؟ آیا به قیمت اسراف؟ و اینکه آیا شهدا نیازمند به این تشریفات هستند؟ و یا اصلا به آنرضایت دارند؟

امیدوارم از این پس چراغ های اضافی مقبره خاموش شود و دیگر شاهد این گونه اسراف ها در این مکان نباشیم. در اینجا لازم می‌دانم که به مسئولین مسجد دانشگاه هم تذکری در زمینه ی نور افکن‌های پرمصرف و تشریفاتی-تزئیناتی مسجد دانشگاه بدهم که تنها کاربردشان تاباندن نور بر روی گنبد و مناره های مسجد است و در صورت بی توجهی، در شماره های بعد به محاسبات مربوط به مصارفشان خواهیم پرداخت.

 

  • نشریه دانشجویی مستضعفین
۱۶
ارديبهشت

مهدی مکفی - وقتی که فهرست کاندیدهای چهره ی فرهنگی هنر انقلاب رو گفتند اصلا فکر نمی کردم مرتضی سرهنگی بشه، اصلا نمی شناختمش. می گفتن برای همکاری در تولید چهار رمان پایی که جا ماند ، لشکر خوبان ، دختر شینا و زندان الرشید جایزه را گرفته..

رفتم سراغ رزومه اش، روزنامه نگار بوده است، با روزنامه جمهوری اسلامی همکاری داشته است و مدتی سردبیر روزنامه ایران هم بوده است.

از سال 67 علاوه بر روزنامه نگاری در حوزه هنری، دفتر ادبیات و هنر هم فعالیت می کرده است، کتاب هایی در زمینه دفاع مقدس نوشته است و دو کتابش حائز رتبه در جشنواره ها شده اند. بر یکی از کتاب ها هم رهبری تفریظ زده اند. سردبیر دو هفته نامه کمان هم بوده است.

بعد دیدن این رزومه با خودم گفتم خیلی ها مثل این بنده ی خدایند، یا قوم و خویش داورا است، یا حزبی بازی بوده است. من که نرگس آبیار کارگردان شیار 143 و دکتر فاضل نظری رو بیشتر قبول داشتم

تا اینکه به صحبت رهبری درباره او رسیدم..

« اگر بنده شاعر بودم، یقیناً در مدح شماها، در مدح آقاى سرهنگى، در مدح آقاى بهبودى، در مدح آقاى قدمى، در مدح همین خاطره‌سازان و خاطره‌انگیزان قصیده مى‌ساختم؛ حقیقتاً جا دارد؛ چون کارِ بسیار بزرگ و بااهمیتى است...»

با خودم گفتم « نه مثل اینکه خبری هست.. »

روی کلمه خاطره ساز و خاطره انگیز زوم کردم؟؟!!..

بعد دیدم خبرگزاری فارس و قدس آنلاین نوشتن:

« تلاش هایی که او برای اعتلای هنر و بخصوص داستان انقلاب کرد، باعث شد فضا برای ورود داستان نویسان موفق مهیا شود. خیلی‌ها نمی دانند اگر امثال مرتضی سرهنگی و علیرضا کمری نبودند، حالا نه خبری از «دا» بود و نه جریان «من زنده ام» راه افتاده بود و نه «پایی که جا ماند» به چاپ های بی سابقه رسیده بود و نه خیلی چیزها،  کارها و آثار دیگر اتفاق می افتاد. »

هومم..، خودشه..

« نکته مهم دربار سرهنگی این است که او در حقیقت یک متخصص بی مانند کشف معادن پرمحصول اما ناشناخته است. او به درستی در جاهایی که لازم است رگه هایی را پیدا می کند، با صبر و حوصله پیش می رود و وقتی به رگ اصلی دست پیدا کرد و کشف بزرگ را انجام داد، اصلاً شتاب زده نمی شود، سعی می کند بیشترین و بهترین محصول را از دل معدن ناشناخته اش بیرون بکشد و وقتی محصول به بار نشست به جای اینکه خود را در صف اول جا بزند و افتخارات را برای خود کنار بگذارد، اجازه می دهد آنهایی که در دل میدان بوده اند، جلو بایستند و مطرح شوند. او خود چند قدم عقب می ایستد و در انتظار کشف معدنی تازه می ایستد. »

« آنچه مرتضی سرهنگی را موفق به دریافت نشان هنر انقلاب کرده دلیل تأثیرگذاری او و ایجاد ادبیات دفاع مقدس و گونه ای از ادبیات بوده که به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی، کشور را از ورود ادبیات وارداتی بی نیاز کرده است. »

...

تا حالا به حوزه های کاری زیادی برخوردم که یا داشت تازه راه می افتاد و یا به گل نشسته بود می خواستند بلندش کنند، تو این جور مواقع اگر یکی باشه که یک تنه راه بیفته، کارای زمین مانده را خودش به عهده بگیره و جلو ببره، وقتی هم که به نتیجه نزدیک شد کار رو بده دست یکی از زیر دستاش تا تمومش کنه، اون حوزه به یک جای درست و حسابی می رسه، بعد به نتیجه رسیدن چند تا کار چند تا نیرو مثل خودش ساخته، که معروفیت خودش رو دارن، یعنی مثلا در اینجا و در حوزه ادبیات دیگران هم زیردستان او را به عنوان یک نویسنده جبهه و مقاومت می شناسند که در بسیاری از آرا شبیه اوست..

با خودم فکر می کردم چرا اسم دو هفته نامه را گذاشتن کمان؟..

آرش کماندار کسی بود که بعد از یک جنگ طولانی بین ایران و توران انتخاب شد تا مرز ایران را تیری که از چله ی کمان او در می آید مشخص کند. او بر قله ی دماوند می رود، تیرش از صبح تا شامگاه در پرواز است و بر رود جیهون فرود می آید. بعد از پرتاب تیر آرش می میرد ولی لقب کماندار ایران برای همیشه بر روی او می ماند..

مسلما بعد از انقلاب تعیین حد و مرز و در هنر انقلاب و هنر مقاومت مسئله بسیار مهمی بوده است که تاکنون بر دوش اشخاصی چون مرتضی سرهنگی بوده است، و مسلما گزافه نیست اگر او را « کمان » دار ادبیات انقلاب بدانیم ..


 پ.ن. آثار مرتضی سرهنگی

«اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی» مقام اول انتخاب کتاب سال دفاع مقدس و کتاب 'پا به پای باران' مقام اول گزارش. و دیگر آثار او 'مثل ماه'، 'اسم من چفیه است'، 'اسم من پلاک است'، 'اسم من خاکریز است'، 'خرمشهر؛کوجهان آرا'، 'مرتضی آئینه زندگی ام بود'، 'سفربرمدار مهتاب'، 'باغ انگور، باغ سیب، باغ آیینه'، 'خانه کوچک، زندگی بزرگ' و 'حرف ما است.

 « پ.ن.2. تقریظ رهبری بر کتاب « پا به پای باران
این دو نوشته، گویا، پرسوز، دردمندانه و هنرمندانه است. دست این عزیزان درد نکند که درد دل غریبانه‌ی یک شهر، بلکه یک ملت را چنین پرمهر و دلسوز، روایت می کنند - تاریخ ما بعدها نه فقط خرمشهر و جوانها و پدر و مادرهای مقاوم آن را، که این دلها و وجدانهای بیدار و حقجو و حقگو را نیز، ستایش خواهد کرد که نگذاشتند قصه‌ی جهادی به آن عظمت در لا بلای یاوه گوئیها و هرزه درائیهای زمانه گم شود. درود بر بهبودی ها و سرهنگیها .. سوم رمضان 1412 18 اسفند 70
  • نشریه دانشجویی مستضعفین
۲۲
شهریور

                                                           بسمه تعالی

حجت‌الاسلام قرائتی که بیش از 30 سال به تدرس علوم و معارف قرآنی می‌پردازند سال گذشته در نمایشگاه بین‌المللی قرآن کریم به عنوان محبوب‌ترین چهره قرآنی انتخاب شدند بر همین اساس نام «معلم دوست داشتنی قرآن» را برای وی برگزیدهاند.

در ادامه بخشی از  مطالب ایشان که با موضوع «مصرف و میانه‌روی» که در تاریخ 31 فروردین‌ماه 1361 در برنامه درس‌هایی از قرآن ایراد شده است تقدیم مخاطبان می‌شود.

معنای «صراط مستقیم» در قرآن:

نکته 1) درباره‌ مصرف اصولاً قرآن می‌گوید: «وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً»(بقره/143) دین شما، دین وسطی و میانه‌روی است پس باید در همه موارد درست مصرف کرد.

نکته 2) همه‌ ما مأموریم که در نماز بگوییم: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ»(فاتحه/6) معنای صراط مستقیم این است که نه افراط و نه تفریط باشد.

آیاتی که عمل به آنها بزرگ‌ترین مسائل اقتصادی را حل می‌کند:

نکته 3) درباره‌ مصرف به صورت میانه‌روی آیه‌ای داریم که می‌فرماید: «کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا»(اعراف/31) بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید.

نکته 4) در قرآن داریم: «لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفین»(انعام/141) اسراف نکنید که خداوند اسراف‌کنندگان را دوست ندارد. اگر به همین دو آیه قرآن عمل شود، بزرگ‌ترین مسائل اجتماعی و اقتصادی دنیا حل می‌شود.

کسانی که ولخرجی می‌کنند برادران شیطان هستند:

نکته 5) قرآن می‌گوید: «وَ لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلى‏ عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً»(اسراء/29) دست خود را به گردنت بسته مدار (بخل نداشته باش) و آن را به تمامی باز نکن (هر چه داری مده) که سرزنش شده و درمانده برجای بنشینی.

برادران شیطان را بشناسید:

نکته 6) «إِنَّ الْمُبَذِّرینَ کانُوا إِخْوانَ الشَّیاطینِ»(اسراء/27) اگر شیطان بزرگ آمریکاست، این‌هایی که تبذیر و ولخرجی می‌کنند «إِخْوانَ الشَّیاطینِ» برادران شیطان و در خط آمریکا هستند.

جهت دریافت فایل متنی صحبت های کامل ایشان اینجا کلیک کنید.

منبع:رایةِ الهــــدی ، تارنمای هیئت کربلا ، بیت المهدی(عج) کــــــرج


من اجازه نمی دهم که صدای حاج همت در درونم گم شود، این سردار خیبر، قلعه قلب مرا نیز فتح کرده است.

شهید آوینی


 

 

  • نشریه دانشجویی مستضعفین
۲۹
ارديبهشت

" اگر ما می خواهیم در مورد مسئله زن، درست فکر کنیم و درست حرکت کنیم و دچار خطا نشویم باید ذهنمان را از حرف های کلیشه ای فرآورده غربی ها به کلی خالی کنیم. غربی ها نسبت به مسئله زن بد فهمیدند، بد عمل کردند و همان فهم بد و غلط و عمل گمراه کننده و مهلک خودشان را به صورت سکه رایج در دنیا کردند."

مقام معظم رهبری(مد ظله العالی)

زن غربی پریشان و پشیمان است اما مجبور است ادای شادبودن را درآورد

زن غربی هویتش به تاراج رفته و گرفتار ظلمی گردیده است که یارای رهایی از آن را ندارد 

ظلمی که «جوانا فرانسیس» نویسنده و روزنامه نگار زن آمریکایی به صراحت به آن اذعان کرده است . این زن مسیحی چند سال پیش به زنان مسلمان لبنان که در زیر آماج بمباران اسرائیل بودند نامه می نویسد و با رشک بردن به عفت و حیا و نجابت زنان مسلمان و بر شمردن ظلم بزرگی که به زنان غربی شده است از زنان مسلمان می خواهد در دامی که غرب برای آنان گسترده است گرفتار نشوند و به جای تقلید از زن غربی ،حافظ عفت و نجابت خود باشند.

این نویسنده آمریکایی در بخشی از این نامه می گوید: « ما زنان غربی شستشوی مغزی داده شده ایم که باور کنیم شما زنان مسلمان مورد ظلم واقع شدید. اما در حقیقت این مائیم که مورد ظلم  واقع شده ایم، برده مُدهایی هستیم که پستمان می کند، نسبت به وزن و انداممان عقده ای شده ایم و گدای محبت مردانی هستیم که نمی خواهند رشد فکری یابند...در اعماق وجودمان می دانیم که سرمان کلاه رفته است...

برای مطالعه متن کامل نامه به ادامه مطلب مراجعه کنید...

  • نشریه دانشجویی مستضعفین