نشریه دانشجویی مستضعفین

امام خمینی (ره): من امیدوارم که یک حزب به اسم حزب مستضعفین در تمام دنیا به وجود بیاید و همه مستضععفین با هم در این حزب شرکت کنند و... ندای اسلام را و وعده اسلام را که حکومت مستضعفین بر مستکبرین است و وراثت ارض برای مستضعفین است متحقق کنند. صحیفه امام جلد 9 صفحه 280

نشریه دانشجویی مستضعفین

امام خمینی (ره): من امیدوارم که یک حزب به اسم حزب مستضعفین در تمام دنیا به وجود بیاید و همه مستضععفین با هم در این حزب شرکت کنند و... ندای اسلام را و وعده اسلام را که حکومت مستضعفین بر مستکبرین است و وراثت ارض برای مستضعفین است متحقق کنند. صحیفه امام جلد 9 صفحه 280

نشریه دانشجویی مستضعفین
آخرین نظرات

منقرض شده

جمعه, ۱۵ آبان ۱۳۹۴، ۱۲:۱۸ ب.ظ

منقرض شده

اهای "دانشجو "نکند روزی برسددر دوشنبه بازار  جامعه بساط کنیم و ازسر این که کتری تحصیل مان روی  اجاق است ،ارمان خواهی  مان را به پوست خیاری اب کنیم.

"ای خر مگس معرکه های بکر"، من می ترسم این حذف واضافه های زندگی کاری بدست مان دهد  که دیگر" آز سماجت و کارگاه  جسارت مان"  را بر نداریم .

"ای کاسه داغ تر از اش  مشکلات "،من دلم میگیرد اگر ببینم هیزم وجودمان  زیر دیگ حق خوری ها می سوزد ، من و تو را ساختند زیر کاسه و کوزه شان بزنیم.

 

من و تو را میگویم ها  که این روزها کبریت بی خطریم و بیژامه پوش لحظه های فراغت .

بیا نگذاریم تاریخ امروز،به تبار ما بگوید :"منقرض شده " .

125کلمه/حمید رضا ابتهاج

  • نشریه دانشجویی مستضعفین

نظرات  (۳)

  • بهنام خان محمدی
  • سلام بر برادر عزیز
    قالب جالب و قشنگی بود اما یک پیشنهاد من برای شما اینکه علاوه بر گفتن این دردها به سمت نوشتن مطالب امیدوار کننده دانشجویان مثل اینکه چه قدرتی دارند و اگر به خودشان بیایند چه تحولاتی را می توانند در دانشگاه و کشور به وجود آودند هم بروید.
    منتظر مطالب بعدی شما هستم
    موفق باشید
    یاعلی

    برادر حمید؛ آرام تر، بچه ها بیدار نشوند

    چند روز پیش در خوابگاه دوستان می دیدم که همگی لپ تاپ هایشان را شبکه کرده بودند و”call of duty”را دسته جمعی بازی می کردند.وقتی به اتاق دوستان دیگر رفتم باز همین صحنه برایم تکرار شد. وقتی به خانه برگشتم دیدم دوستانم در خانه دانشجویی مان نیز در حال بازی “stronghold”هستند. فردایش در جلسه تحریریه مستضعفین بحث بی خیالان جامعه مطرح شد و من در دلم ازخودم پرسیدم چرا باید این همه دانشجوی بیخیال داشته باشیم؟ و چند روز بعد درحالی که داشتم درمورد میزان بی کاری فارغ التحصیلان فکر و تحقیق می کردم از خودم پرسیدم که چرا سطح کیفی آموزش در دانشگاه باید به قدری پایین باشد که دانشجو از این تحصیل هیچ احساس پیشرفت و ترقی نکند؟ چرا باید حتی بعد از فارغ التحصیلی به قدری این مدرک به دستان نتوانند قدمی از قدم برای جامعه و خانواده و یا شاید حتی خود بردارند؟ یعنی نه تنها حالا که در حال تحصیل هستند پدری زحمت کش خرج تحصیل را از هر راهی جور کند و و تو حتی امید نداشته باشی که بعد از تحصیل بتوانی عصای دستی باشی و یا سنگی از روی سنگ برداری. حالا به دوستانم حق می دهم؛ دوستانم، می توانید از این به بعد هرچه که می خواهید”stronghold”بازی کنید شاید حداقل برای ساعتی از این عالمی  که باید مدام در آن سرشکسته و خجل از پدر و مادر و جامعه ای که با حق یتیمانش و پول گلیم کپر نشینانش به دانشگاه آمده ایم دور شوید. 

  • علی ملا اسماعیلی
  • عجب سخن سردبیری.جون میده واسه نشریه

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی