ضمن مطالعه کتاب مرحوم حضرت علامه محمدتقی جعفری رحمت الله علیه، به نکته ای پیرامون عدالت برخوردم که برایم جالب بود.
ایشان در تفسیر فرمایش حضرت امیرالمؤمنین(ع) در عبارت: وَ لْیَکُنْ أَحَبَّ اَلْأُمُورِ إِلَیْکَ أَوْسَطُهَا فِی اَلْحَقِّ وَ أَعَمُّهَا فِی اَلْعَدْلِ وَ أَجْمَعُهَا لِرِضَى اَلرَّعِیَّةِ،(۱) میفرمایند:
در اظهار حق و اجرای آن، معتدل ترین امور باید انتخاب شود، علت این تناسب( مراعات اعتدال با اظهار و اجرای حق) عدم تحمل و ناتوانی اغلب مردم از برقرار ساختن ارتباط همه جانبه با همه ابعاد حق است. به عنوان مثال، در نظر بگیرید که آیا میتوانید با افراد بسیار فراوان جامعه بگویید:«چون شما نادانید، پس زندگی شما حیوانی است» اگرچه این حق است. یا اگر شما از نیت های پلید یک انسان آگاه باشید و این امر برای شما اثبات شود، حق است ولی آیا میتوان با اظهار این حق یا عمل بر طبق آن، بدون هیچ شرط و ملاحظهء واقعیت، همان انسان را اصلاحش کنید و جامعه را از شر او راحت کنید.
در اظهار عدالت و اجرای آن، فراگیرترین امور باید منظور شود، علت این تناسب، (مراعات فراگیر بودن با اظهار و اجرای عدالت) این است که عدالت همانگونه که قانون واقعی و حق را در نظر میگیرد شخص یا گروه مورد جریان عدل را از نظر توانایی و ناتوانی و دیگر شئون مربوطه نیز به حساب می آورد، در همان مثال فوق شما اگر بخواهید حق را ابراز کنید میتوانید به آن شخصِ دارای نیت بگویید: تو انسان پلیدی هستی ولی اگر این ابراز حق او را اصلاح نکند و سودی به حال دیگر انسانها نداشته باشد، مخصوصا اگر آن شخص را وادار به لجاجت هم کند عدالت این است که شما آن حق را ابراز نکنید مگر با ملاحظهء شرایط و موقعیتی که آن انسان را نجات بدهید. پس در حقیقت ابراز عدل و اجرای آن که همهء علل و معلولات و خصوصیتهای موردی را به محاسبه در میآورد مساوی ابراز و اجرای حق است با حد وسط ترین و معقولترین امور.
در اجرای امور اجتماعی، جامع ترین آنها برای رضایت مردم منظور شود. و علت آن متناسب همان است که میتواند درمان واقعی دردهای زندگی اجتماعی بشر و ارتباط آن با سیاستمداران و زمامداران و بلکه با هر صنف از گردانندگان امور انسانها بوده باشد. البته بدیهی است که مقصود جلب رضایت همه مردم جامعه در همه حالات نیست، زیرا مردم به اضافهء اینکه در اموری که رضایت آنها را جلب میکند بسیار مختلف و دارای تضاد فکری و آرمانی میباشند، هیچ قانون و زمامداری پیدا نمیشود که بتواند این اختلافها و تضادها را برطرف سازد؛ رضایت اغلب مردم هم بدان جهت که بر مبنای حیات طبیعی محض استوار است، نمیتواند مورد تصدیق اسلام باشد که بر حیات معقول تأکید دارد. بنابراین، مقصود از رضای مردم آن رضایت است که از تأمین حق حیات و حق کرامت و حق آزادی معقول آنان به طور کامل در آخرین حد ممکن ناشی میگردد، و این رضایت و عوامل و نتایج آن است که میتواند با معتدل ترین در حق و فراگیرترین امور در عدل هماهنگ گردد.(۲)
۱- نامه ۵۳ نهج البلاغه
۲- حضرت علامه محمد تقی جعفری، حکمت اصول سیاسی اسلام، ص218
پ.ن:
در حدی نیستم که بخواهم بگویم آثار ایشان خوب است یا عالی است یا حتی بد است! اما برای بندهی کمترین تا به حال بسیار مفید بوده است.
منبع: شیعه سیاسی