نامه ای برای خواننده ای غریب ومحبوب!!!
بسمه تعالی
نامه ای برای خواننده ای غریب ومحبوب!!!
سلامی به گرمی نوای رمضانه ات که دم افطار وصلم می کرد به اذان ...
می نویسم برایت ، نه برای رفتنت که برای از دست دادن ارزشهایمان!
تازه فهمیدم دنیا با همه بزرگیش چقدر پست است ؛ چراکه با مرگ تو ، حقایقی برایم روشن شد که تا به امروز حتی برایم مهم نبود!هرچند که مرگت جانسوز بود اما تولد دوباره من بود !
آن زمان که مرگ گلویت رافشرد ، فهمیدم هرکه باشم وهرچه ،مرگ در تعقیب من است...
نیاز به اشک نداری اما من نه برای مرگت که برای غربتت اشک ریختم ؛
آن زمان که دیدم درد می کشیدی وپاک می شدی وعده ای منتظر تیتر داغِ...
آن زمان که رفتی، عده ای فراموش کردند که مسلمانی و به جای یاد بودت در مسجد ، در پارک ها وخیابانها وتجمعاتی که در شأن تونبود یادت کردند!
عمری برای ما خواندی و حال نوبت ما بود که برایت بخوانیم نمازی ، قرآنی...هرچند که خواندیم ترانه هایت را اما نه برای تو که برای خودخواهی خودمان ، با اینکه می دانستیم توحقیقت را زودتراز ما یافته ای و منتظر نسیمی قرآنی نشسته ای...
ترسوهای فرارکرده پدرت را در شبکه هایشان مزدور حکومتی خواندند چراکه با درخواستش برای عدم تجمع هوادارانت نقشه های آنان را نقشه برآب کرد وعلارقم ادعای پدرت در تقیدت به نماز اول وقت و انتظار سفر کربلایت او را دروغگو خواندند؛ هرچند که از دشمنانی چون آنان چیز دیگری انتظار نمی رفت.وحال الگویم شدی...
بد از مرگت صدایت شد منبع درآمد اپراتورهای تلفن همراه و آنان از سود میلیونی خود گفتند!!!
مراسم تشیعت پربود از دستهایی که به آسمان دراز بود ،اما نه برای دعا که برای تصاویر داغ شبکه های اجتماعیشان!!!
حال این ارزش وفرهنگ بود که در مراسمت تشیع می شد وهیچکس نشنید زمزمه ات را که برای هوادارانت خواندی " واَنَّ اَلمَوتَ حَق و اَنَّ ناکراً و نکیراً حق و..."
حال میفهمم که چرا خدا خواست از شهرت فاصله بگیریم و به او پناه ببریم چرا که اوست اول وآخر وشهرت بازیچه ایست در دست عده ای... هرچند که شهرت تو بود که من را بیدار کرد...
به خدای حسین (ع) ، شهدا ، تو و خودم پناه می برم از...
- ۹۳/۰۸/۲۹