نشریه دانشجویی مستضعفین

امام خمینی (ره): من امیدوارم که یک حزب به اسم حزب مستضعفین در تمام دنیا به وجود بیاید و همه مستضععفین با هم در این حزب شرکت کنند و... ندای اسلام را و وعده اسلام را که حکومت مستضعفین بر مستکبرین است و وراثت ارض برای مستضعفین است متحقق کنند. صحیفه امام جلد 9 صفحه 280

نشریه دانشجویی مستضعفین

امام خمینی (ره): من امیدوارم که یک حزب به اسم حزب مستضعفین در تمام دنیا به وجود بیاید و همه مستضععفین با هم در این حزب شرکت کنند و... ندای اسلام را و وعده اسلام را که حکومت مستضعفین بر مستکبرین است و وراثت ارض برای مستضعفین است متحقق کنند. صحیفه امام جلد 9 صفحه 280

نشریه دانشجویی مستضعفین
آخرین نظرات

از نهار راضی بودید ؟!

پنجشنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۳، ۰۹:۰۶ ق.ظ

بسمه تعالی

سرمست خوابم . کمی منگ می زنم ؛ با خود می گویم هیچ چیز نمی تواند مرا از دیدار مسئول منصرف کند . صدای پاشنه کفشش چرت یک دقیقه ایم را پاره می کند .

- آقای مسئول منتظرشما هستند ، بفرمایید.منشی با غر ولند زیرلب می گفت : بخورید وبخوابید و درس بخوانید ولی اعتراض نکنید .

کاش زودتر تمام شود و به خوابگاه برسم . کاش غول خوابم خود را آنجا نمایان کند تا براحتی تسلیمش شوم ! دیگر حوصله مقاومت ندارم!!

- آنقدر درگیر مبارزه با خوابم که حتی خودم هم نمی فهمم کی وارد اتاق شدم و کی شروع کردم .آقای مسئول دارد لالایی می خواند :

شما دانشجویان نور چشم مایید ، مطالبات شما وظیفه ماست . روزتان مبارک .

می خواهم رشته کلام را از دستش بقاپم ، اما او ماهرتر از این حرفهاست و شاید از قیافه ام فهمیده که می تواند پیروزمندانه خاکم کند. به چشمان خمارم نگاه می کند وبا آهنگی که روح مرا نوازش می دهد می پرسد : از غذای امروز راضی بودید؟؟تا خواستم نفسی بگیرم و زبانِ سخنم گشوده شود خمیازه ای راه خود را پیداکرد ودهانم را بازتر!من که خود را درجایگاه دانشجویی محترم میبینم ، کمی روی صندلی خود جابجامی شوم تا حرکات ناهماهنگ اعضا صورتم را از چشمان تیزبین مسئول بدزدم.حالانوبت من است .مقدمه جای خود رابه خواب داده ومن شروع میکنم :

1) آقای مسئول چرا نمیگذارید ما مطالباتمان را ابرازکنیم ؟

2) چرا راه ها راطوری چیده اید که مطالبات ما به بن بست های اداری بربخورد؟

3) چرا اعتراضات ما ...

چون حریفی قَدَر و غَدَر رشته کلام رادر دست می گیرد وشروع به بافتن می کند!

شما حق دارید ،باید مطالبه کنید .دانشجویی که مطالبه گر نباشد دانشجو نیست . ببین پسرم ، اعتراض از جانب دانشجو خوب است اما دانشجوی معترض خاطی است!!!!!!!

دوباره طنین لالایی اش درگوشم می پیچد.نگاه خسته ام به شکلاتهای رنگ وبارنگ میزمقابلم دوخته شده است.دارد حرفهایش با تصویر شکلاتها مخلوط می شود ، چقدرشیرین است...!!!

.

.

.

سالن اجتماعات ! آقای مدیر(بالاتر از مسئول ) روی سن می رود .به کاغذی که دستم هست نگاه میکنم. 5 سوال را تیتروار نوشته ام.از استرسم پیداست که می خواهم صحبت کنم ، آنهم پشت تریبون ! نگاهم به سوالی است که زیرآن خط کشیده ام . گفته اند فقط حق یک سوال رادارید ومن درفکر گنجاندن سوالهای دیگر دریک دقیقه وقت خود هستم.درگیرودار استرسم بودم که آقای مسئول سر رسید وآقای مدیر رابدرقه کرد وجمع بادهانی بازوچشمانی گردشده منتظر توضیحی...

آقای مسئول بازمی گردد.میکروفون در دست می گیرد ومی گوید : باعرض پوزش ازدانشجویانی که سوال داشتند بدلیل ضیق وقت مراسم را باصلواتی ختم می کنیم .

مانندسربازی مقابل هیاهوی دانشجویان می ایستد و می گوید : آقا وقت تمام است ،آقا وقت تمام است ، وقت تمام است .

.

.

.

- بله ؟

- پسرجان وقت شما تمام است . 10دقیقه شما 1دقیقه است که تمام شده .بفرمایید که نفر بعدی منتظراست ومن دربهتی عجیب که اینجاکجاست ؟!هاج و واج به دهان آقای مسئول می نگرم !

- دهانت راشیرین کن پسرجان. نگفتی از ناهار امروز راضی بودی ؟؟

دربهتی عجیب برمی خیزم وبه سمت در می روم .نفر بعد ،ازدوستانم است که منتظر ورود به اتاق است. همیشه با هم اختلاف نظر داریم برسر همه چیز که نه ،اما بر سرِ...از چشمان اونیز باران خواب می بارد...بالبخندی به هم سلام می کنیم وازکنارهم می گذریم.نگاهم به کیسه غذای هم اتاقی ام است که چندساعتی است خود را آویزان دستان خسته ام کرده.نهار امروز مصادف با 16 آذر : جوجه بود و دووووووووووغ ....ازنهار راضی بودم ؟؟!! واین خمیازه است که فکرم را پاره می کند...

 

 

  • نشریه دانشجویی مستضعفین

نظرات  (۶)

سلام
1_متن به عمد خسته کننده و خواب آور بود؟
2_مطالبات ؟ اعتراضات؟ این ها سوال های ما از مسئولین دانشگاهه؟ آیا این سوال که آقای مسئول چرا نمیگذارید ما مطالباتمان را ابرازکنیم ؟و... اساسا درسته؟ من فکر میکنم مطالبه گری و اعتراض وسیله ی دانشجو برای جهاد و بروز و روشن شدن حقه! وسیله ای که هیچ لزومی نداره فلان آقای مسئول موافقش باشن!(البته درسته که هدف وسیله رو توجیه نمیکنه ولی وسیله ی مورد نظر ما ناحق نیست ان شاء الله)به نظر من بهتر بود به هدف میپرداختید
3_حتی با در نظر داشتن جایز بودن اغراق در طنز(اینکه مطلب واقعا طنزه یا نه هم بحثیه) راجع به اثرات دوغ زیاده روی شده!
به هر حال کنایه جالبی بود.
خانم سراج
سلام ممنون بابت دقتتون.
1)بله به عمد بود.
2)حرف شما کاملا درسته ، اینکه مسئولین و کارهاشون نباید مانع فعالیت ما باشن قابل درکه.اما شما بفرماییدبالاخره ما باید از فضا نقدی داشته باشیم یانه ؟والبته عمدی که تو تکرارخواب هست شایدبشه گفت تیکه ای بود رو بی تفاوتی ما دانشجوها.
3)نخیر بنده نخواستم مطلب طنز بنویسم .
سلام
مطلب مطالعه شد.
1-منظور از اینکه در تمامی مراحل دانشجو حالت خواب آلودگی دارد از چیست؟از دوغی است که خورده یا منظورتان بی حالی و بی خیالی دانشجو است یا چیز سوم؟
2-در نهان این مطلب یک حالت عجز دانشجو در مقابل مسئول وجود دارد و اینکه دانشجو التماس می کند که چرا به مطالبات ما توجه ندارید و اجازه مطالبه نمی دهید.به تعبیری موضع دانشجو کاملا موضع ضعف است.
در حالی که در نهان مطلب باید قدرت دانشجو در برابر مسئولین به مخاطب القاء شود.متن باید حالت امر به مسئول را داشته باشد.
3-بحث اینکه در روز دانشجو دوغ داده اند قدری ضعیف با متن اصلی ترکیب شده است.وانگهی معلوم نیست که همه دانشجویان این مطلب را فهمیده باشند که مسئول جماعت به افتخار روز دانشجو به او دوغ داده اند و لذا ممکن است قدری نامفهوم باشد.
اگر باز بحث به نظرم رسید طرح می کنم.
عدالت
سلام علیکم
1)دوستان توجه داشته باشید بنده سعی کرده ام شرایط موجود دانشگاه خودمون رو توصیف کنم. آیا غیر از این است که دانشجویی که بیخیال باشد راحتتر بازیچه کارهای مسئولین قرار میگیرد؟دوغ حکم سواستفاده مسئولین از دانشجویان است وخوردن دوغ وابسته به بصیرت دانشجوست.
2)بله منظور بنده هم عجز دانشجوبوده است .چراشمافکرمیکنید دانشجو روباید توموضع قدرت نشون داد؟ وقتی حقیقت ضعفه چکارکنیم؟از شرایطی که دوست داریم باشه ونیست بگیم؟
3)اتفاقا اونقدرپذیرایی سلف یکنواخته که تقریبا همه بادیدن دوغ در16 آذرپارسال توجه مسئولین براشون زیرسوال رفته بود.
بنده فکرمیکنم که اوضاع موجود رو نقد کردم.
به هر حال بابت توجهتون تشکر.
  • خان محمدی
  • سلام
    اولاً جای تشکر دارد، قالب جالبی برای نوشته انتخاب کردید شبیه نمایشنامه ای است که دو سکانس دارد. ممنون.
    دوماً ببخشید مگر در جلسه قرار نشد این مطلب طنز باشد آن هم با موضوع کارهایی که باید در روز دانشجو می‌شد که نشد؟!
    سوماً آیا واقعاً دانشجویی رفته و در اتاق یک مسئول نشسته و شروع به صحبت کرده است؟ و یا اصلا مدیری در جلسه پرسش و پاسخی حاضر شده است که بعد بخواهد اینگونه که شما فرمودید صحنه را ترک کند؟ چون فرمودید اوضاع دانشگاه خودمان را بیان کرده‌اید.
    چهارماً درست است که در حال حاضر دانشجو در موضع ضعف قرار دارد و مسئولین با قرص خواب دانشجو را خوابانده‌اند اما اینجا دو نکته مورد غفلت واقع نشود، اول اینکه ما باید به دانشجو امید بدهیم و قدرت او را به وی نشان دهیم که چه کارها می‌تواند انجام دهد دوم نقد خود را به سمت مسئولین ببریم که چرا اینگونه برخورد می‌کنند و مسئولین را هم مورد سرزنش قرار دهیم که این فضای خسته و سست نتیجه تصمیم‌گیری‌ها و مدیریت غلط مسئولین است.
    بازهم تشکر از مطلبی که نوشتید.
    یاعلی
    سلام
    ادبیات مطلب خیلی خوب بود ولی همین طور که دوستان گفتند روی خواب آلودگی دانشجو خیلی تاکید شده البته اگر این خواب آلودگی رو مدلی نشون میدادید که تنها ناشی از دوغ نیست بهتر میشد ممنون از شما خسته نباشید.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی