بهنام خان محمدی - با سلام. از حاشیه میرویم سراغ متن. اول حاشیه: همانطور که مستحضرید در سال تحصیلی که گذشت، دستگاههای فرهنگی دانشگاه اعم از معاونت فرهنگی، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری، کانونها و تشکلهای دانشجویی برنامههای فرهنگی مختلفی را برگزار کردند. اختتامیه این برنامهها را هم میتوان برگزاری اولین سالگرد تدفین شهدای گمنام از سوی بسیج دانشجویی، بررسی تحولات کشور یمن از سوی کانون عدالتخواهی قسط دانست و اما متن:
«بودجههای فرهنگىِ بزرگ و کلان و در واقع کارهای گوناگون و تکرار مسائل فرهنگی و اینها خوب است؛ انسان این اهتمام را مشاهده میکند، خرسند میشود؛» منتها وقتی میشنود رقم کلانِ سنگینِ فرهنگی وجود دارد از نحوهی مصرف و جذب آن نگران میشود؛ «با اینکه قاعدتاً آدم باید خوشحال بشود وقتی که بودجهی فرهنگی زیاد میشود. خوب، جذب بودجهی فرهنگی در جای مناسب، خیلی کار سختی است؛ کار آسانی نیست. کار فرهنگی مثل ساختوساز نیست که آدم بگوید خیلی خوب، این زمین، این هم مصالح، حالا بروید بسازید. کار فرهنگی مصالحش خیلی سخت گیر میآید؛ معمار و استادکارش خیلی دشوار به دست میآید. لذاست که به نظر من -در- کار فرهنگی یک مقداری بایستی اهتمام ورزید. اولاً ببینیم ما چه قلم از قلمهای کار فرهنگی را اهمیت میدهیم. در بعضی از آن دورههای قبل - که حالا نمیخواهیم خیلی مشخص کنیم و اسم بیاوریم، لیکن چارهای هم نیست؛ انسان برای مقایسه مجبور است بگوید - میخواستند کار فرهنگی بکنند، گفتند بودجهی فرهنگی؛ بنا کردند کاروانسراهای شاه عباسىِ بین راه را به عنوان کار فرهنگی، آباد کردن! بله، آباد کردن کاروانسرای شاه عباسی چیز خوبی است، اثر باستانی هم هست؛ اما آیا کار اولویتدار فرهنگی ما همین است؟! ما که اینجور در مواجههی با فشار عظیم تبلیغات جهانی قرار داریم؛ سیاست در خدمت فرهنگ است، اقتصاد در خدمت فرهنگ است، هنر در خدمت فرهنگ است، برای فشار آوردن به فرهنگ داخلی ملت ما. آنها میدانند که اگر فرهنگ را عوض کردند، دیگر مبارزهای باقی نمیماند. اگر مبارزهی با استکبار هست، اگر میل به ایستادگی و مقابلهی با دخالت اجنبی هست، به خاطر فرهنگ است. انسان یک فرهنگی دارد، همین فرهنگ را بیایند عوض کنند، همه چیز میشود مال خودشان؛ لذا همهی فشار روی فرهنگ است. در مقابل این حرکت فرهنگی و این تهاجم عظیم فرهنگی که میخواهند روح انقلاب را، روح استقلال را، روح دین را از ما بگیرند، اولویت فرهنگی ما این است که برویم حالا فرضاً کاروانسرای شاه عباسی را آباد کنیم؟! این یعنی اشتباه کردن در تشخیص آن قلمِ کار فرهنگی؛ این یک اشکال است.
نکتهی دوم در این زمینه این است: حالا بعد از آنکه مصرف فرهنگی را پیدا کردیم، قلمی که باید این بودجه صرف آن بشود، پیدا کردیم، برویم سراغ محتوایش. بالاخره میخواهیم فیلم بسازیم. مثلاً میخواهیم ده تا فیلم انقلابی بسازیم؛ ده تا فیلمی که حامل ارزشها باشد. یا میخواهیم فلان تعداد کتاب منتشر کنیم؛ محتواهایش چه باشد، چه جوری باشد، با چه قوّتی، با چه استحکامی، با چقدر مایهی علمی و هنری که در آنجا به کار برده میشود؟ اینها خیلی کارهای سخت و ظریفی است.
در زمینههای فرهنگی، دنبال کارهای تشریفاتی و ویترینی نباشید. نمایش دادن کار فرهنگی، نه اینکه فایدهای ندارد؛ ضرر هم دارد. در زمینهی فرهنگ باید دنبال کارهای محتوائی و اصیل و واقعی رفت، که امروز نیاز عمدهی کشور هم این است.»[1]
به گزارش مستضعفین به نقل از روابط عمومی دانشگاه شاهرود شبکه اجتماعی دانشجویان دانشگاه شاهرود با نام وبران(وب ایران) به آدرس webran.ir راه اندازی شد. به گزارش روابط عمومی دانشگاه شاهرود، شبکه اجتماعی دانشجویان این دانشگاه با هدف ارتباط آسان تر و ارزانتر بین دانشجویان و اساتید طراحی شده است. ثبت نام دانشجویان در انجمن ها، مهارت یا استخدام، تبلیغات در گروه و ارائه اخبار را می توان از قابلیت های شبکه اجتماعی دانشجویان دانشگاه شاهرود نام برد. این شبکه نسخه اندروید هم دارد و مدیریت آن را دانشکده مهندسی کامپیوتر با همکاری سایر قسمت های دانشگاه بر عهده دارند.
به نام خدا
در طلب علم یا غذا؟!!
حمید عباسی نرمیق-این دغدغه این روزهای من است!!یا بهتر بگویم مهمان ناخوانده ی این روزهای اکنده از درس وامتحان یک دانشجو.واین یعنی "نان داریم یانه؟"،" بوفه باز است یا نه؟"و "غذا بخوریم یانه؟"وچه چه چه.... .
و همه این دردسر ها ناشی از یک نقص در سامانه تغذیه دانشگاه ست که میشود گفت به تنهایی غذای یک هفته ،منه دانشجوی همیشه متهم وهمیشه محترم را، بر باد داده است.
"نمی شود اینترنتی پول ریخت"این جمله نقص را تعریف وجمله ی "مستقیم پول را واریز کنید"نقص را به طور موقت رفع میکند اما یکی هم نیست بگوید(البته من هستم!!!) :"اهای مسئول عزیز ، من نمیدانیم که چرا با چند بانک دیگر قرار دادنمی بندید تا از این مشکلات تک درگاهی برای واریز پول خبری نباشد ، و چرا برای پیش گیری از این طور مشکلات ازراهکارهای پشتیبانی استفاده نمیکنید ولی درجمله ا ی پر معنی و کوتاه به این عزیز ومسئولان عزیزتر می گویم:"خسته نباشید ،خداقوت؟؟!!!!!"".
البته راه حل موقتی "واریز مستقیم پول " فقط توانسته یک یا دو روز ازاین هفته سوخته را نجات دهد ومابقی روز ها را همان بادی که درچند سطر قبل ذکر خیرشان کردیم، از ما ربود وما ماندیم و فلسفه "در طلب علم یا غذا؟!!!".
خلاصه مطلب این که مسئول عزیز این روزها خواهی نه خواهی میگذرد ولی انصافا در تصمیم گیرها وشرایط این چنینی خودت را دانشجو فرض کن !!؟ این جماعت درست است زبان سرخ دارند ونگاه منتقدانه اما معده هاشان حساس است؟!!!!! به فکر شان باشید بد نیست؟!!!!
ابوالفضل خسروجردی - معاونت فرهنگی دانشگاه،در روز سه شنبه 8/2/94 ،جناب آقای علی اکبر رائفی پور را جهت ارائه بحثی موسوم به جاهلیت مدرن ،به دانشگاه دعوت کرد.شخصا در این مجلس حاضر شدم و شاهد بودم که دانشجویان بسیار چشمگیر در جلسه شرکت کردند ،به طوری که در کمتر از 20 دقیقه بعد از وقت مقرر،جمعیت جلوی درهای خروجی ایستاده بودند!.اشاره می کنم که قبل از شروع سخنرانی میهمان،گروه موسیقی سنتی به مناسبت میلاد حضرت امیر (ع) چند دقیقه ای تمام ،قطعه ای اجرا کرد و سپس سخنرانی شروع شد.جلسه بسیار شلوغ بود و حال و هوای این جلسه مرا به یاد جلسات پر حرارت جشن های گوناگون انداخت ،که البته حضور میهمان خاص این اقتضائات را دارد.
مایلم این جلسه را دستمایه ای قرار داده ،جمع بندی مختصری از روند حرکت معاونت مذکور در سال گذشته داشته باشم.
اولا آنچه ما در سال گذشته مشاهده کردیم ،معاونتی فعال در حوزه برگزاری برنامه های فرهنگی بود که دامنه ی فعالیت ها ،از پخش چند فیلم و ویژه برنامه ی جشن ها گرفته ،تا دعوت از اساتید و برگزاری مراسمات گوناگون گسترده بود.این به معنای سطح کمیت مناسب در برگزاری برنامه های تحت این معاونت است و لذا از این منظر تلاش خوبی صورت گرفته است و در خور تشکر.
ثانیا کیفیت برگزاری برنامه ها چیزی ست که باید حتما مدنظر قرار داده شود.به نظر می رسد که معاونت مذکور علاقه شدیدی به حضور گسترده دانشجویان - در برنامه های برگزار شده و به خصوص برنامه های تالاری - دارد و از این نقطه نظر ،به برنامه هایی که خوشایند دانشجویان است علاقه بیشتری نشان می دهد و از طرفی شاهد هستیم که این علاقه ، جهت و موضوعات برنامه های معاونت فرهنگی را تحت تاثیر قرار داده به طوری که برنامه های ایشان بیشتر به سمت تامین بُعد هیجانی و حسی دانشجو گرایش دارد و آن چنان که باید و شاید به مسائل مهمی که دانشجو محتاج فهم آن هاست نمی پردازد .مثلا برنامه آقای رائفی پور یک نمونه است که شرحش گذشت.نمونه دیگر برنامه های روز دانشجوست که آنچه به یاد دارم برگزاری کلاس های هنری برای خانم ها و راه اندازی سامانه بازی فوتبال PES برای آقایان بود .یا به عنوان مثالی دیگر انواع جشن هایی که ترتیب می دهد و مواردی که با مراجعه به امورفرهنگی می توانید لیست آن ها را دریافت کنید.
اکنون ،اگر انسان را دارای دو بعد (عقلانی) rationalو (احساسی و هیجانی) irrational بدانیم ،معاونت ما به بُعد irrational نه تنها علاقه دارد ، بلکه به آن دامن می زند !یعنی کمک می کند که دانشجو هر چه بیشتر هیجانی - و نه خِرَدمحورانه - رشد کند .اکنون سوال مهم از معاونت فرهنگی این است که آیا در قبال بعد عقلانی به اندازه بعد هیجانی مسئول نیست؟واضح است که پس از اتمام دوران دانشجویی ،راه گشای زندگی شخص ،خِرَد اوست که شرح دادم چگونه مورد غفلت قرار گرفته است. به هر حال این غفلت ،خطری است دامنگیر تمام دستگاه های فرهنگی دانشگاه که البته اینجا سر و کار ما با معاونت فرهنگی است.
و اما ،راه برون رفت از این اوضاع نیز خیلی غریب نیست.کافیست است مسئولین فرهنگی از کسوت «مسئول» و «رئیس» و «دکتر» بیرون بیایند و به دانشجویان نزدیک تر شوند ،با دانشجویان از نزدیک صحبت کنند،جلسات گردهم آیی واقعی و موثر – نه صرفا تبلیغاتی – با دانشجویان داشته باشند و مواردی دیگر که مجال تذکر نیست .مسئولین –در اینجا مشخصا معاونت فرهنگی - باید یک بازنگری جدی در حوزه مسئولیت و همچنین روش انجام وظایف خود انجام دهند و مطمئن باشند که خدای تعالی ان شاءالله کمک خواهد کرد.
علی ناصری - تصویری که مشاهده میکنید حتما برایتان آشناست. جایی که شاید بارها و بارها از کنارش عبور کرده باشید و یا به احتمال زیاد توقفی نیز داشته اید. در هنگام شب به محوطه خلوت مقبره شهدای گمنام پردیس دانشگاه که نگاه بیاندازی مکانی را میبینی که با بیش از 50 لامپ نوردهی میشود، جایی که شاید بیش از 100 مترمربع مساحت نداشته باشد. مجموع توان این لامپها حدودا 3000 وات است که اگر در هر 24 ساعت 8 ساعت روشن باشند در طی یک ماه مصرف برق این مکان به بیش از 700 کیلوواتساعت انرژی می رسد که معادل مصرف یک خانوار پرمصرف انرژی الکتریکی است( برای مثال مصرف ماهانه انرژی الکتریکی در خانه ما حدود 250 کیلو وات ساعت است).
با چه استدلالی می شود این مسئله را توجیه کرد؟ اگر پاسخ این است که دلیلش زیبا سازی و به اصطلاح فضاسازی است باید به این سوال هم پاسخ داده شود که به چه قیمتی؟ آیا به قیمت اسراف؟ و اینکه آیا شهدا نیازمند به این تشریفات هستند؟ و یا اصلا به آنرضایت دارند؟
امیدوارم از این پس چراغ های اضافی مقبره خاموش شود و دیگر شاهد این گونه اسراف ها در این مکان نباشیم. در اینجا لازم میدانم که به مسئولین مسجد دانشگاه هم تذکری در زمینه ی نور افکنهای پرمصرف و تشریفاتی-تزئیناتی مسجد دانشگاه بدهم که تنها کاربردشان تاباندن نور بر روی گنبد و مناره های مسجد است و در صورت بی توجهی، در شماره های بعد به محاسبات مربوط به مصارفشان خواهیم پرداخت.