دوستان لظفا سوالات پیشنهادی خود در مورد اجرای مناظره کاغذی بین مسوولین دانشگاه برای ویژه نامه روز دانشجو را در قسمت نظرات اعلام کنند
دوستان لظفا سوالات پیشنهادی خود در مورد اجرای مناظره کاغذی بین مسوولین دانشگاه برای ویژه نامه روز دانشجو را در قسمت نظرات اعلام کنند
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام
شماره شماره سی و چهارم مستضعفین منتشر شد.
* خط قرمز
* دستگاه خراب است، پرینت نداریم!
* از آنهاست که بر ماست...
* نامه ای به یک خواننده محبوب اما غریب!
* حیف و صد حیف... الهام مهمان بود
* علم برای سیاست؛ سیاست برای علم
برای دانلود فایل PDF اینجا کلیک کنید.
من اجازه نمی دهم که صدای حاج همت در درونم گم شود، این سردار خیبر، قلعه قلب مرا نیز فتح کرده است.
شهید آوینی
علم یعنی آن دو دوتا چارتایی که رفع نیازی باشد برای زندگی بشریت که ما را بی نیاز کند از وابستگی ها،در جایی بیاید شکممان را پر کند و شاید بتوان از آن گزینه ای ساخت،گذاشت روی میز مذاکره و گزینه های روی میز سیاست باز شرقی و غربی را با آن موش کرد
و چه خوب می شد اگر ما این ابزار را تبری می دیدیم بت شکن و راهی برای خدایی زیستن و به دنیای اسلام و به دنیای بی اسلام اثبات میکردیم که دین اگر اسباب تحرک ایجاد کند دیگر افیون نیست اما دیگر،از اینجا به بعدش کار دولت است که سند چشم انداز را هدایت کند و گرنه این سند ها که نوشتنشان کاری ندارد،از اینجا به بعدش کار دیپلمات است که راه را نبندد،زمان بخرد برای این بچه طیاره ی تازه بال درآورده اینجاست که دیپلمات به درد علم می خورد
چه بخواهیم چه نخواهیم علم است که امروز میزان سربلندی کشور ها را تعیین میکند علم است که حرف اول و آخر را می زند،کاری که حتی نفت هم از پسش بر نمی آید در دنیای امروز علم است که آینده را رقم می زند.علم کلا ظرفیت ساز است ولی خود آن هم به ظرفیت نیاز دارد نیروی علمی که پای عمل بماند نیاز دارد همت سردار خیبر میطلبد برای فتحش،غیرت شهریاری میخواهد،هر چند که اگر دیپلمات حمایتش نکند جهادش فدای لقمه نانی میشود که دو روزی برایمان«رزق لا یموت»بشود.دیپلمات بدون التفات به اینکه این علم ظرفیتی عظیم است آن را کفران نعمت میکندوبه تبع آن انگیزه دانشمند را کور. بعد می آید،مثلا میگوید که چرا ما از چشم اندازمان عقبیم،چرا مغزهایمان فرار میکنند،نمیگوید که من چه کرده ام تا قدمی نه حتی وجبی به جلو بخزیم.
بحث دیگر همان است که در ابتدای متن اشاره کردم که علم باید رفع نیاز کند کشور را،باید مرهم باشد بر آلام این مملکت از همه جا خورده،از خودی هم خورده.که این هم به دست دیپلمات حل می شود که آقا مثلا بیاید همین فناوی بارنج حاصل شده ی مان را به بازار ببرد با دیپلماسی اش فناوری صادر کند آن وقت است که اسمش را می توان گذاشت دیپلمات.آن وقت است که انگیزه ی دانشمند ماندن میشود و آن زمان است که نظام اسلامی با فناوری اش به دنیا شناسانده می شود .
611 کلمه
494 کلمه
بسمه تعالی
نامه ای برای خواننده ای غریب ومحبوب!!!
سلامی به گرمی نوای رمضانه ات که دم افطار وصلم می کرد به اذان ...
می نویسم برایت ، نه برای رفتنت که برای از دست دادن ارزشهایمان!
تازه فهمیدم دنیا با همه بزرگیش چقدر پست است ؛ چراکه با مرگ تو ، حقایقی برایم روشن شد که تا به امروز حتی برایم مهم نبود!هرچند که مرگت جانسوز بود اما تولد دوباره من بود !
آن زمان که مرگ گلویت رافشرد ، فهمیدم هرکه باشم وهرچه ،مرگ در تعقیب من است...
نیاز به اشک نداری اما من نه برای مرگت که برای غربتت اشک ریختم ؛
آن زمان که دیدم درد می کشیدی وپاک می شدی وعده ای منتظر تیتر داغِ...
آن زمان که رفتی، عده ای فراموش کردند که مسلمانی و به جای یاد بودت در مسجد ، در پارک ها وخیابانها وتجمعاتی که در شأن تونبود یادت کردند!
عمری برای ما خواندی و حال نوبت ما بود که برایت بخوانیم نمازی ، قرآنی...هرچند که خواندیم ترانه هایت را اما نه برای تو که برای خودخواهی خودمان ، با اینکه می دانستیم توحقیقت را زودتراز ما یافته ای و منتظر نسیمی قرآنی نشسته ای...
ترسوهای فرارکرده پدرت را در شبکه هایشان مزدور حکومتی خواندند چراکه با درخواستش برای عدم تجمع هوادارانت نقشه های آنان را نقشه برآب کرد وعلارقم ادعای پدرت در تقیدت به نماز اول وقت و انتظار سفر کربلایت او را دروغگو خواندند؛ هرچند که از دشمنانی چون آنان چیز دیگری انتظار نمی رفت.وحال الگویم شدی...
بد از مرگت صدایت شد منبع درآمد اپراتورهای تلفن همراه و آنان از سود میلیونی خود گفتند!!!
مراسم تشیعت پربود از دستهایی که به آسمان دراز بود ،اما نه برای دعا که برای تصاویر داغ شبکه های اجتماعیشان!!!
حال این ارزش وفرهنگ بود که در مراسمت تشیع می شد وهیچکس نشنید زمزمه ات را که برای هوادارانت خواندی " واَنَّ اَلمَوتَ حَق و اَنَّ ناکراً و نکیراً حق و..."
حال میفهمم که چرا خدا خواست از شهرت فاصله بگیریم و به او پناه ببریم چرا که اوست اول وآخر وشهرت بازیچه ایست در دست عده ای... هرچند که شهرت تو بود که من را بیدار کرد...
به خدای حسین (ع) ، شهدا ، تو و خودم پناه می برم از...
این رو واحد خواهران فکر کنم میخواستن درباره اش چیزی بنویسن یه نگان بندازین ببینین خوبه
(اندر احوالات مرگ مرتضی پاشایی و نا هنجاری های به وجود آمده !)
درباره خوانایی متن هم نظر بدین
سعی شده طیف خواننده های بیشتری رو خطاب قرار بده ، چه حزب اللهی چه آنارشیم حزب اللهی و چه دغلکار حزب اللهی ... امید وارم این چیز هارو شخص ثالثی که میخونه هم متوجه بشه و صرفا یک مصاحبه نبینه
(اصلاح نوبت اول)
امنیتی که به خطر افتاده است
وقتی درجایی صحبت از اقتدار مطرح شود اولین چیزی که ذهن ها را متوجه خود میکند اقتدار نظامی آن هم از نوع موشکی آن است و وقتی مسئله امنیت به میان بیاید همه فکرها متوجه حفظ استقلال و تمامیت ارضی و جلوگیری از نفوذ دشمن خارجی و از این دست کلمات میشود، در صورتی که مطالعه تاریخ سیاسی معاصر جهان و مناسبت های موجود در اقتصاد جهانی گویای این است که خطراتی که امنیت کشورها را تهدید می کند نه فقط خطراتی چون برخوردهای بین المللی و تجاوز بوسیله یک قدرت خارجی، بلکه بی ثباتیهای اقتصادی و اجتماعی بخصوص پدیده ناامنی غذایی است لذا ناامنی غذایی تهدیدی بالفعل یا بالقوه برای کشورهای کمتر توسعه یافته است. یکی از شاخصهای مهم سنجش امنیت غذایی در سطح کلان ضریب خودکفایی محصولات غذایی یا به عبارتی دیگر درجه تأمین نیازهای غذایی اساسی کشور از منابع تولید داخلی میباشد و کشورهایی که دارای قدرت بین المللی هستند در تامین کالاهای اساسی از ضریب خود کفایی بالایی برخوردار اند .با نگاهی به ضریب خود کفایی در کشورهای 1+5مشخص میشود که این کشورها توجه زیادی به خود کفایی به عنوان یکی از پایه های اقتدار ملی خود دارند.
کشاورزی یک پایه اقتدار و قدرت کشور است و تقویت این پایه و دستیابی به امنیت غذایی مستلزم توجه هر چه بیشتر به این بخش میباشد ،این بخش عرضه کننده گندم به عنوان استراتژیکترین ماده غذایی برای کشور ماست ولی آمارها نشان میدهد که همواره گندم در صدر جدول واردات کشور قرار داشته است درحالی مهمترین غذاهای مورد نیاز کشور در ایران جزو 10 قلم کالای اساسی وارداتی هستند که تمام دنیا حتی در تلاش برای تولید چندین برابر نیازشان هستند از جمله آمریکا که بیش از 11 برابر نیاز کشورش گندم تولید می کند. مقایسه آمار واردات کالاهای اساسی کشور با کشوری مثل آمریکا نشان میدهد که ما وابستگی زیادی در تامین این کالا ها به خارج مرزها داشته و واردات غذا در کشور ما بسیار بالاست
در سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی خودکفایی در محصولات اساسی مطالبه امام راحل و رهبر معظم انقلاب بوده است. در تعریف هم ایشان خودکفایی را اینگونه بیان می کنند که هر گاه دولت های خارجی نخواستند محصولشان را به ایران صادر کنند، بتوانیم نیاز داخلی را با تولید داخل تأمین کنیم ولی با وجود این همه تاکید و همچنین اهمیتی که امنیت غذایی در اقتدار و امنیت ملی کشور دارد افرادی در کشور هستند که تعاملات اقتصادی فعال در عرصه بین الملل را جایگزین مناسبی برای تولید داخلی می دانند در صورتی که به اذعان خود غربی ها وابسته کردن کشورهای کمتر توسعه یافته همواره سیاست آنها برای سلطه گری بوده است برای نمونه «رمزی کلارک»دادستان کل اسبق آمریکا در مصاحبه ای با مجله «سان»اشاره میکند« سیاست خارجی ما این بود که مانع خود کفایی و استقلال دولت ها ومردم در زمینه مواد غذایی شویم .ایران نمونه خوبی در این مورد بود .نظام کشاورزی که غذای چند هزاره ایران را تامین کرده بود ،رو به نابودی گذاشت و نتیجه اعمال سیاست های ما این شد که ایران مواد غذایی خود را وارد کرد.البته ایران تنها کشور خاورمیانه نیست که وابسته به مواد غذایی است.امروز 22کشور عربی بیش از نیمی از مواد غذایی مورد احتیاج خود را وارد میکنند» وابسته نگه داشتن کشورها در زمینه مواد غذایی برای ابرقدرت ها آنقدر مهم است که در ابتدای توافق نامه هسته ای ژنو هم به نوعی مورد تاکید قرار گرفته است که کانالی برای واردات مواد غذایی به کشور از طریق در آمدهای ایران باز می شود.
البته توطئه های خارجی تنها عامل این وابستگی نبوده بلکه بی تدبیری برخی مسولین باعث شده که از 28درصد واردات مواد غذایی 25 درصد آن مربوط به کالاهای اساسی است که یک خطای استراتژیک محسوب میشود و این در حالی است که برخی در پی آن هستند که کشاورزی را عامل کم آبی در کشور نشان دهند و با همین تحلیل تولید غذا در داخل را به صرفه ندانسته و راحتترین راه را واردات بداننددر صورتی که میزان قابل توجهی از آب کشور به دلیل نبود سرمایه گذاری در این بخش تلف میشود . به عنوان مثال از 8 میلیون هکتار زمین آبی فقط1.2 میلیون هکتار تحت کشت آبیاری تحت فشار است.ما باید بدانیم که امنیت غذایی همچنان چالشی است بزرگ پیش رویمان و اگر چاره ای برای قطع وابستگی اندیشیده نشود فردا روزی دیگر خود کرده را تدبیری نخواهد بود.